آفتابی شدن بطور ناگهانی
گاهی هم می تونه معنای خجالت زده کردن یا شرمنده کردن یا حتی آبروریزی کردن هم بده. مخصوصا اگه در مورد شخص به کار برده ( show sb up )
Definition of 'show up'If someone or something shows you up, they make you feel embarrassed or ashamed of them. He wanted to teach her a lesson for showing him up in front of Leonov.
... [مشاهده متن کامل]
https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/show - up#:~:text=Definition of 'show up'&text=If someone or something shows, up in front of Leonov. [
Go to سر قرار حاضر شدن ( اصطلاح )
مثال؛
I’ll show up to the party around 8 PM.
In a conversation about fashion, someone might say, “Wearing a bold color will make you show up in a crowd. ”
A person might comment, “Her talent and hard work allowed her to show up in the music industry. ”
سر رسیدن ، سر و کله ی کسی پیدا شدن
but he’s careful not to tell me these details anymore after I showed up that time and humiliated him
اما او مواظب است که بعد از اینکه در آن زمان سر رسیدم و او را تحقیر کردم، دیگر این جزئیات را به من نگوید
خب یه جمع بندی بکنم حرف های دوستان رو. عبارت "show up" معانی مختلفی داره:
۱ - حضور داشتن یا حاضر شدن: به معنای حضور داشتن در جایی یا رویدادی است.
"He promised to show up at the party. " ( او قول داده بود که در مهمانی حضور خواهد داشت. )
... [مشاهده متن کامل]
"She didn't show up for the meeting. " ( او برای جلسه حاضر نشد. )
۲ - نمایش دادن کاری: به معنای نمایش دادن یک مهارت، استعداد یا عمل است.
"He really showed up in the final game. " ( او در بازی نهایی واقعاً عملکرد خوبی داشت. )
تأثیرگذار بودن یا تاثیر گذاشتن: به معنای تأثیرگذار بودن یا تأثیر گذاشتن در چیزی است.
۳ - کمک یا حمایت کردن.
"Will anyone show up to support the cause?" ( آیا کسی حاضر است برای حمایت از این موضوع حاضر شود؟ )
When will you come to the party?
I'll show up at 8 o'clock
کی میای مهمونی؟
ساعت ۸ میام.
وارد صحنه شدن
خودی نشان دادن
تشریف اوردن
show up : turn up
اسگل کردن کسی
احمق نشان دادن کسی
رسیدن، سر و کله ی کسی پیدا شدن
آشکار کردن ، نشان دادن
راحت دیده شدن
شرمنده کردن
سر و کله کسی پیدا شدن
Arrive/ appear
1.
be conspicuous or clearly visible. ◀️ "this liquid shows up on the x - ray"
2.
INFORMALarrive or turn up for an appointment or gathering◀️ "two days later, we showed up at her house"
... [مشاهده متن کامل]
کمبریج :
to arrive somewhere in order to join a group of people, especially late or unexpectedly :
◀️I invited him for eight o'clock, but he didn't show up until 9. 30
We were expecting 30 people to come, but half of them never◀️ showed up
◀️ ?? He mike what happened to your neighbor's Grandson
He never showed up : پیداش نشد - نیومد سر قرار - تشریف نیاورد - حاضر نشد
نمود پیدا کردن
تظاهر کردن
جلوه کردن
show up for حمایت کردن
Turn up
ابراز کردن
show ( someone ) up
کسی رو پیش دیگران شرمنده کردن
باعث خجالت کسی شدن
he showed me up in front of my friends
اون منو پیش دوستام شرمنده کرد/ اون پیش دوستام باعث خجالت من شد
پز دادن
وقتی تو فارسی بعد اینکه یه نفر دیر میاد میگن
" آقا بالاخره تشریفشون رو آوردن!"
وقتی یهویی چشمت به جمال یه نفر روشن میشه
مهم ترین معنی معنیش تو یک همچین موقعیتی هست وگرنه توی کاربرد های دیگه اش مثلا کلمه appear میتونه به جاش به کار برده بشه
to show up for some one
از کسی حمابت کردن.
خودت رو نشون دادن
ظاهر شدن
به طور کلی show up یعنی حاضر شدن
We waited all day and he never showed up.
show someone upمترادف میشه با embarrass شخصی را خجالت زده کردن
The girl showed her friend up by doing all of her homework on time.
حضور بهم رساندن
ظاهر شدن، خود را نشان دادن
"show means "appearance put on with intention to deceive
he show me up
در واقع به معنی " او نقاب را از چهره من بالا زد یا اینکه من را لو داد"
دست منو رو کرد .
give show away
با کنار زدن نقاب چهره اصلی منو را فاش کرد .
اشاره کردن، اشاره شدن
بغیر از �رسیدن یا سرو کله پیدا شدن�
به معنی �باعث شرمنده شدن کسی شدن � هم هست
arrive in a place where somebody is waiting for you
for example: she didn't show up till the next morning
او تا صبح روز بعد آفتابی نشد
رویت شدن، حضور یافتن، جایی پیدا شدن ( عامیانه ) ، آفتابی شدن
ظاهر شدن - خودنمایی کردن
ایستادگی و مقاومت کردن
سر و کله کسی در جایی پیدا شدن
آفتابی شدن
Show up: ( خودمونی ) ( به جهت ملحق شدن به افراد، مخصوصا به طور غیر منتظره یا دیر ) از راه رسیدن - اومدن
Cambridge:👇👇to arrive somewhere in order to join a group of people, especially late or unexpectedly.
... [مشاهده متن کامل]
Eg: a lot of people are still hoping a rescue boat's gonna show up.
خیلی از افراد هنوز امیدوارند که قایق نجات از راه میرسه.
رسیدن به جایی ( به جهتِ ملحق شدن به فرد یا افرادی )
آفتابی شدن
حقیر نشان دادن
حاضر شدن
رسیدن به مکانی، کسی را لو دادن یا خجالت زده کردن
سر قرار حاضر شدن ( بیشتر برای قرار ملاقات )
show somebody up خط و نشان کشیدن برای کسی
حضور یافتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٧)