show up

/ˈʃoʊˈəp//ʃəʊʌp/

معنی: حضور یافتن، کسی را لو دادن، حاضر شدن
معانی دیگر: (عامیانه) 1- وارد شدن، آمدن، (سروکله ی کسی) پیدا شدن 2- چشمگیر شدن، نمایان شدن، سر موقع حاضر شدن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to arrive at a place.
مترادف: arrive, come
مشابه: arise, get, report

- We waited, but he never showed up.
[ترجمه امیر] منتظر ماندیم اما او هرگز وارد نشد
|
[ترجمه نفس] منتظر ماندیم اما او اصلا حاضر نشد
|
[ترجمه امین] منتظر ماندیم اما او هرگز نیامد.
|
[ترجمه صادق علیزاده] ما منتظر بودیم، اما اون هرگز پیداش نشد
|
[ترجمه Alireza] هر چه صبر کردیم، هیچ خبری ازش نشد.
|
[ترجمه فرانک] ما منتظر شدیم ولی سروکله ش هیچوقت پیدا نشد
|
[ترجمه گوگل] ما منتظر بودیم، اما او هرگز حاضر نشد
[ترجمه ترگمان] منتظر بودیم، ولی پیداش نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Other vessels in the area show up on the ship's radar .
[ترجمه صادق] دیگر کشتی های مخزن در منطقه بر روی رادار کشتی نمایان میشود
|
[ترجمه گوگل]شناورهای دیگر در منطقه در رادار کشتی نشان داده می شوند
[ترجمه ترگمان]کشتی های دیگر در این ناحیه در رادار کشتی ظاهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hang the picture somewhere where it will show up to advantage.
[ترجمه گوگل]عکس را در جایی آویزان کنید که به نفع خود نشان داده شود
[ترجمه ترگمان] عکسش رو جایی بذار که به نفع خودش باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. 'He probably won't show up. ' 'Don't be so negative. '
[ترجمه حامد] اون احتمالا [خودشو] نشون نمیده. اینقدر منفی [نگر] نباش.
|
[ترجمه گوگل]او احتمالاً ظاهر نخواهد شد «اینقدر منفی نگر '
[ترجمه ترگمان]او احتمالا خودش را نشان نمی دهد انقدر منفی نباش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was liable to just show up without warning.
[ترجمه گوگل]او مجبور بود فقط بدون هشدار ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]او ممکن بود بدون اخطار قبلی ظاهر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Use a light colour which will show up on a dark background.
[ترجمه ねずこ] از یک رنگ روشن استفاده کنید تا روی پس زمینه تاریک ، دیده بشه
|
[ترجمه گوگل]از رنگ روشن استفاده کنید که در پس زمینه تیره نشان داده شود
[ترجمه ترگمان]از یک رنگ نور استفاده کنید که در پس زمینه تاریک ظاهر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Scientists know that cancer may not show up for many years.
[ترجمه نازلی] دانشمندان می دانند که سرطان ممکن است تا سالها خود را نشان ندهد ( نهفته بماند ) .
|
[ترجمه گوگل]دانشمندان می‌دانند که سرطان ممکن است تا سال‌ها ظاهر نشود
[ترجمه ترگمان]دانشمندان می دانند که سرطان ممکن است سال ها ادامه پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There's no telling who is going to show up tonight.
[ترجمه زینب] نمی توان گفت چه کسی قرار است امشب حاضر شود.
|
[ترجمه گوگل]نمی توان گفت چه کسی قرار است امشب حاضر شود
[ترجمه ترگمان]معلوم نیست کی قراره امشب خودشو نشون بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The drug does not show up in blood tests because it is effective in very small quantities.
[ترجمه گوگل]این دارو در آزمایشات خون نشان داده نمی شود زیرا در مقادیر بسیار کم موثر است
[ترجمه ترگمان]این دارو در آزمون های خون ظاهر نمی شود چون در مقادیر بسیار کوچک موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was decent of you to show up today.
[ترجمه گوگل]خیلی خوب بود که امروز حاضر شدی
[ترجمه ترگمان] امروز خیلی لطف کردی که اومدی اینجا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The fingertips on the glass show up in the sunlight.
[ترجمه گوگل]نوک انگشتان روی شیشه در زیر نور خورشید نمایان می شود
[ترجمه ترگمان]نوک انگشتان روی شیشه در نور خورشید ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We had 200 people show up for our seminar.
[ترجمه گوگل]ما 200 نفر برای سمینار ما حاضر شدند
[ترجمه ترگمان]ما ۲۰۰ نفر برای سمینار خود حضور داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You could wait till Doomsday and he'd never show up.
[ترجمه گوگل]شما می توانید تا روز قیامت صبر کنید و او هرگز ظاهر نشود
[ترجمه ترگمان]تا قیامت صبر کنی و دی گه خودشو نشون نده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The silver inlays show up as pale areas because they are denser than brass to X-rays.
[ترجمه گوگل]منبت‌های نقره به‌عنوان قسمت‌های رنگ پریده ظاهر می‌شوند، زیرا در برابر اشعه ایکس چگالی‌تر از برنج هستند
[ترجمه ترگمان]The های نقره به شکل مناطق رنگ پریده نمایش داده می شوند چون they از برنج با اشعه ایکس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He might show up later, but I doubt it.
[ترجمه گوگل]او ممکن است بعداً ظاهر شود، اما من شک دارم
[ترجمه ترگمان]ممکنه بعدا خودشو نشون بده، ولی شک دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. More generally, water will show up from a distance by catching and reflecting light from the sky.
[ترجمه حامد] عموماً [در بیشتر موارد]، آب از طریق گرفتن و بازتاب نور آسمان، ا از فاصله دور نمایان می شود.
|
[ترجمه گوگل]به طور کلی، آب با گرفتن و انعکاس نور از آسمان از فاصله دور ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، آب با گرفتن و انعکاس نور از آسمان ظاهر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حضور یافتن (فعل)
show up

کسی را لو دادن (فعل)
show up

حاضر شدن (فعل)
show up

انگلیسی به انگلیسی

• expose; appear, come

پیشنهاد کاربران

آفتابی شدن بطور ناگهانی
گاهی هم می تونه معنای خجالت زده کردن یا شرمنده کردن یا حتی آبروریزی کردن هم بده. مخصوصا اگه در مورد شخص به کار برده ( show sb up )
Definition of 'show up'
If someone or something shows you up, they make you feel embarrassed or ashamed of them. He wanted to teach her a lesson for showing him up in front of Leonov.
...
[مشاهده متن کامل]

https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/show - up#:~:text=Definition of 'show up'&text=If someone or something shows, up in front of Leonov. [

Go to سر قرار حاضر شدن ( اصطلاح )
مثال؛
I’ll show up to the party around 8 PM.
In a conversation about fashion, someone might say, “Wearing a bold color will make you show up in a crowd. ”
A person might comment, “Her talent and hard work allowed her to show up in the music industry. ”
سر رسیدن ، سر و کله ی کسی پیدا شدن
but he’s careful not to tell me these details anymore after I showed up that time and humiliated him
اما او مواظب است که بعد از اینکه در آن زمان سر رسیدم و او را تحقیر کردم، دیگر این جزئیات را به من نگوید
خب یه جمع بندی بکنم حرف های دوستان رو. عبارت "show up" معانی مختلفی داره:
۱ - حضور داشتن یا حاضر شدن: به معنای حضور داشتن در جایی یا رویدادی است.
"He promised to show up at the party. " ( او قول داده بود که در مهمانی حضور خواهد داشت. )
...
[مشاهده متن کامل]

"She didn't show up for the meeting. " ( او برای جلسه حاضر نشد. )
۲ - نمایش دادن کاری: به معنای نمایش دادن یک مهارت، استعداد یا عمل است.
"He really showed up in the final game. " ( او در بازی نهایی واقعاً عملکرد خوبی داشت. )
تأثیرگذار بودن یا تاثیر گذاشتن: به معنای تأثیرگذار بودن یا تأثیر گذاشتن در چیزی است.
۳ - کمک یا حمایت کردن.
"Will anyone show up to support the cause?" ( آیا کسی حاضر است برای حمایت از این موضوع حاضر شود؟ )

When will you come to the party?
I'll show up at 8 o'clock
کی میای مهمونی؟
ساعت ۸ میام.
وارد صحنه شدن
خودی نشان دادن
تشریف اوردن
show up : turn up
اسگل کردن کسی
احمق نشان دادن کسی
رسیدن، سر و کله ی کسی پیدا شدن
آشکار کردن ، نشان دادن
راحت دیده شدن
شرمنده کردن
سر و کله کسی پیدا شدن
Arrive/ appear
1.
be conspicuous or clearly visible.
◀️ "this liquid shows up on the x - ray"
2.
INFORMAL
arrive or turn up for an appointment or gathering
◀️ "two days later, we showed up at her house"
...
[مشاهده متن کامل]

کمبریج :
to arrive somewhere in order to join a group of people, especially late or unexpectedly :
◀️I invited him for eight o'clock, but he didn't show up until 9. 30
We were expecting 30 people to come, but half of them never◀️ showed up
◀️ ?? He mike what happened to your neighbor's Grandson
He never showed up : پیداش نشد - نیومد سر قرار - تشریف نیاورد - حاضر نشد

نمود پیدا کردن
تظاهر کردن
جلوه کردن
show up for حمایت کردن
Turn up
ابراز کردن
show ( someone ) up
کسی رو پیش دیگران شرمنده کردن
باعث خجالت کسی شدن
he showed me up in front of my friends
اون منو پیش دوستام شرمنده کرد/ اون پیش دوستام باعث خجالت من شد
پز دادن
وقتی تو فارسی بعد اینکه یه نفر دیر میاد میگن
" آقا بالاخره تشریفشون رو آوردن!"
وقتی یهویی چشمت به جمال یه نفر روشن میشه
مهم ترین معنی معنیش تو یک همچین موقعیتی هست وگرنه توی کاربرد های دیگه اش مثلا کلمه appear میتونه به جاش به کار برده بشه
to show up for some one
از کسی حمابت کردن.
خودت رو نشون دادن
ظاهر شدن
به طور کلی show up یعنی حاضر شدن
We waited all day and he never showed up.
show someone upمترادف میشه با embarrass شخصی را خجالت زده کردن
The girl showed her friend up by doing all of her homework on time.
حضور بهم رساندن
ظاهر شدن، خود را نشان دادن

"show means "appearance put on with intention to deceive
he show me up
در واقع به معنی " او نقاب را از چهره من بالا زد یا اینکه من را لو داد"
دست منو رو کرد .
give show away
با کنار زدن نقاب چهره اصلی منو را فاش کرد .
اشاره کردن، اشاره شدن
بغیر از �رسیدن یا سرو کله پیدا شدن�
به معنی �باعث شرمنده شدن کسی شدن � هم هست
arrive in a place where somebody is waiting for you
for example: she didn't show up till the next morning
او تا صبح روز بعد آفتابی نشد
رویت شدن، حضور یافتن، جایی پیدا شدن ( عامیانه ) ، آفتابی شدن
ظاهر شدن - خودنمایی کردن
ایستادگی و مقاومت کردن
سر و کله کسی در جایی پیدا شدن
آفتابی شدن
Show up:
( خودمونی ) ( به جهت ملحق شدن به افراد، مخصوصا به طور غیر منتظره یا دیر ) از راه رسیدن - اومدن
Cambridge:👇👇
to arrive somewhere in order to join a group of people, especially late or unexpectedly.
...
[مشاهده متن کامل]

Eg: a lot of people are still hoping a rescue boat's gonna show up.
خیلی از افراد هنوز امیدوارند که قایق نجات از راه میرسه.

رسیدن به جایی ( به جهتِ ملحق شدن به فرد یا افرادی )
آفتابی شدن
حقیر نشان دادن

حاضر شدن
رسیدن به مکانی، کسی را لو دادن یا خجالت زده کردن
سر قرار حاضر شدن ( بیشتر برای قرار ملاقات )
show somebody up خط و نشان کشیدن برای کسی

حضور یافتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٧)

بپرس