show one’s true colors

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
- ماهیت واقعی خود را نشان دادن
- چهره ی اصلی را آشکار کردن
- ذات حقیقی را رو کردن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( اصلی – اجتماعی ) :**
به معنای آشکار کردن شخصیت یا نیت واقعی، معمولاً پس از مدتی پنهان کاری.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: *He finally showed his true colors when he betrayed his friends. *
او سرانجام ماهیت واقعی اش را نشان داد وقتی به دوستانش خیانت کرد.
2. ** ( استعاری – کاربردی ) :**
برای اشاره به لحظه ای که فرد دیگر نمی تواند نقش بازی کند و ذات واقعی اش نمایان می شود.
مثال: *She showed her true colors by helping everyone without expecting anything in return. *
او با کمک کردن به همه بدون انتظار چیزی، چهره ی واقعی اش را آشکار کرد.
3. ** ( تصویری – استعاری ) :**
تصویر �true colors� از پرچم ها و کشتی ها گرفته شده است؛ در گذشته کشتی ها پرچم های جعلی برافراشته می کردند تا دشمن را فریب دهند، اما در لحظه ی نبرد باید �رنگ های واقعی� خود را نشان می دادند.
- - -
🔸 مترادف ها:
reveal oneself – expose true nature – unmask – disclose intentions

Reveal one’s true nature