shouting


معنی: خروشان

جمله های نمونه

1. shouting had thickened their voices
فریاد زدن باعث شده بود صدایشان بگیرد.

2. shouting men erupted into the square
مردانی که دادوفریاد می زدند ریختند توی میدان.

3. the shouting of the children
فریاد بچه ها

4. he was shouting furiously
او دیوانه وار فریاد می زد.

5. i was close to shouting in protest, but i restrained myself
نزدیک بود که از روی اعتراض فریاد بزنم ولی خویشتنداری کردم.

6. she tore out of the house, shouting "fire!"
در حالی که فریاد می زد ((آتش !)) از خانه برون شتافت.

7. I was left shouting abuse as the car sped off.
[ترجمه گوگل]در حالی که ماشین با سرعت در حال حرکت بود فریاد می زدم
[ترجمه ترگمان]همچنان که اتومبیل به سرعت حرکت می کرد، فریاد می زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She totally lost her composure and began shouting.
[ترجمه گوگل]او کاملاً آرامش خود را از دست داد و شروع به داد و فریاد کرد
[ترجمه ترگمان]کاملا آرامشش را از دست داد و شروع به فریاد زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We were shouting for an encore.
[ترجمه گوگل]فریاد می زدیم برای بیس
[ترجمه ترگمان] ما داشتیم فریاد می زدیم که دوباره شروع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His hands slacked down when he heard her shouting.
[ترجمه گوگل]وقتی فریادش را شنید دستانش سست شدند
[ترجمه ترگمان]وقتی صدای فریاد او را شنید، دست هایش سست شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Just calm down - shouting won't solve anything!
[ترجمه گوگل]فقط آرام باش - فریاد زدن چیزی را حل نمی کند!
[ترجمه ترگمان]فقط اروم باش - فریاد زدن هیچ چیز رو حل نمی کنه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He started shouting so I hung up .
[ترجمه گوگل]او شروع به داد و فریاد کرد پس گوشی را قطع کردم
[ترجمه ترگمان]او شروع به فریاد زدن کرد، بنابراین گوشی را قطع کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The shouting rose to a deafening crescendo .
[ترجمه گوگل]فریاد به اوج کر کننده ای رسید
[ترجمه ترگمان]داد و بیداد به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then he started shouting and swearing at her.
[ترجمه گوگل]سپس شروع به داد و فریاد کرد و به او فحش داد
[ترجمه ترگمان]سپس شروع به فریاد زدن کرد و به او فحش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She disappeared shouting, 'To the river, to the river!' And that was the last we saw of her.
[ترجمه گوگل]او با فریاد ناپدید شد، "به رودخانه، به رودخانه!" و این آخرین باری بود که از او دیدیم
[ترجمه ترگمان]فریاد زد: به طرف رودخانه، به طرف رودخانه، به طرف رودخانه! و این آخرین باری بود که اونو دیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خروشان (صفت)
roaring, crying, clamorous, shouting

انگلیسی به انگلیسی

• act of yelling, act of screaming, act of calling out

پیشنهاد کاربران

سر کسی داد زدن ، با توهین و پرخاش با کسی حرف زدن
سروصدا
فریاد زدن
داد زدن
داد زدن
فریاد زدن

بپرس