shout down


(با داد و فریاد کسی را) خاموش کردن، صدای کسی را خفه کردن، بلندتر داد زدن

جمله های نمونه

1. She was shouted down when she tried to speak on the issue of abortion.
[ترجمه گوگل]هنگامی که او می خواست در مورد موضوع سقط جنین صحبت کند، فریاد زد
[ترجمه ترگمان]وقتی سعی کرد راجع به سقط جنین صحبت کند، فریاد زد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Speakers have been shouted down, classes disrupted, teachers made to grovel.
[ترجمه گوگل]بلندگوها فریاد زده شده اند، کلاس ها مختل شده اند، معلمان به خروش کشیده شده اند
[ترجمه ترگمان]سخنران فریاد می زند، کلاس ها قطع می شوند، معلمان به اشتباه افتاده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There were scuffles when UDF hecklers began to shout down the speakers.
[ترجمه گوگل]زمانی که هکرهای UDF شروع به فریاد زدن بلندگوها کردند، درگیری روی داد
[ترجمه ترگمان]چند تا از آن scuffles بود که UDF با فریاد began را به صدا در آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her attempts to reprimand him were quickly shouted down.
[ترجمه گوگل]تلاش های او برای توبیخ او به سرعت فریاد زد
[ترجمه ترگمان]تلاش او برای توبیخ او به سرعت از زمین بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I could hear him shouting down the telephone.
[ترجمه گوگل]صدای فریادش را در تلفن شنیدم
[ترجمه ترگمان]صدای فریاد او را می شنیدم که از پشت تلفن فریاد می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What he said was shouted down.
[ترجمه گوگل]آنچه او گفت فریاد زده شد
[ترجمه ترگمان]چیزی که او گفت این بود که فریاد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The speaker was shouted down by a group of protesters.
[ترجمه گوگل]سخنران توسط گروهی از معترضان فریاد زده شد
[ترجمه ترگمان]یک گروه از معترضین توسط یک گروه از معترضان به صدا در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He kept shouting down the line at me.
[ترجمه گوگل]او مدام سر من فریاد می زد
[ترجمه ترگمان]او به طرف من فریاد کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. By the Monday they were to shout down with peculiar virulence a similar although more long-winded question by Churchill.
[ترجمه گوگل]در روز دوشنبه، آنها باید با خشونت عجیب سؤالی مشابه، هرچند طولانی تر از چرچیل را فریاد می زدند
[ترجمه ترگمان]روز دوشنبه بود که آن ها با virulence عجیب و long به خانم چرچیل حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But for once, it was he who was shouted down.
[ترجمه گوگل]اما برای یک بار، این او بود که فریاد زد
[ترجمه ترگمان]اما برای اولین بار، او بود که فریاد می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The speaker was shouted down.
[ترجمه گوگل]بلندگو فریاد زد پایین
[ترجمه ترگمان]سخنران فریاد زد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Schilling fought it, but since business was booming, he was shouted down.
[ترجمه گوگل]شیلینگ با آن مبارزه کرد، اما از آنجایی که تجارت در حال رونق بود، او را فریاد زدند
[ترجمه ترگمان]Schilling با آن مبارزه کرد، اما از آنجا که کار آغاز شده بود، فریاد کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I do not say anything, but only in part because I would be shouted down too.
[ترجمه گوگل]من چیزی نمی گویم، اما فقط تا حدی به این دلیل که من نیز فریاد می زنم
[ترجمه ترگمان]من چیزی نمی گویم بلکه فقط به خاطر این است که من هم فریاد می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But now it was everywhere, clamouring at her, shouting down the years of her virginal marriage.
[ترجمه گوگل]اما حالا همه جا بود، او را فریاد می زد و سال های ازدواج باکره اش را فریاد می زد
[ترجمه ترگمان]اما حالا همه جا بود، سرش را به طرف او هل می داد و در طول سال ها ازدواج virginal فریاد می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• silence a speech by yelling louder

پیشنهاد کاربران

"با صدای بلند خاموش کردن" / غلبه کردن یا خاموش کردن کسی با بلندتر صحبت کردن، به ویژه به شیوه ای تهاجمی یا زورمندانه. این حالت ✍️اغلب در مناظره ها یا مشاجرات اتفاق می افتد زمانی که یک طرف می خواهد طرف دیگر شنیده نشود.
...
[مشاهده متن کامل]

✍️✍️سرکوب یا نادیده گرفتن نظرات یا دیدگاه های کسی با غلبه صوتی.
👇مثال؛
The audience tried to shout down the speaker because they disagreed with his views.
During the debate, one candidate attempted to shout down the other, making it difficult for the moderator to control the discussion.
It's important to listen to opposing viewpoints rather than trying to shout them down.

بپرس