shoulder the blame

🔸 تعریف ها:
1. ** ( اخلاقی – مسئولیتی ) :**
پذیرفتن مسئولیت اشتباه یا شکست، حتی اگر دیگران هم در آن نقش داشته باشند
مثال: He shouldered the blame for the failed project.
اون مسئولیت شکست پروژه رو گردن گرفت.
2. ** ( استعاری – بار روانی ) :**
تحمل فشار روانی یا اجتماعی ناشی از اشتباه، به جای فرار یا مقصر دانستن دیگران
مثال: She chose to shoulder the blame rather than point fingers.
ترجیح داد خودش تقصیر رو قبول کنه تا اینکه بندازه گردن بقیه.
3. ** ( رسمی – مدیریتی ) :**
در محیط های کاری یا سیاسی، اشاره به پذیرش رسمی مسئولیت یک تصمیم یا پیامد منفی
مثال: The minister shouldered the blame for the policy failure.
وزیر مسئولیت شکست سیاست رو به عهده گرفت.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
take the blame – accept responsibility – own up – carry the burden – be accountable – take the fall