اصطلاحی که معنایش این است: باید با دیده ی شک و تردید به آن نگاه کرد.
مثال:
I always take Sandy's stories about illnesses with a grain of salt—she tends to exaggerate
من همیشه به داستان های سندی درباره ی بیماری ها به دیده ی شک نگاه می کنم؛ عادت داره اغراق کنه.
مثال:
من همیشه به داستان های سندی درباره ی بیماری ها به دیده ی شک نگاه می کنم؛ عادت داره اغراق کنه.