shotgun

/ˈʃɑːtˌɡən//ˈʃɒtɡʌn/

معنی: تفنگ ساچمهای
معانی دیگر: تفنگ شکاری (بی خان)، (فوتبال امریکایی) آرایش تفنگی (shotgun formation هم می گویند)، با تفنگ بی خان تیر زدن یا تهدید کردن، (معماری) ساختمان دراز که اتاق های آن به صورت ردیف قرار دارند، تهدیدآمیز، اجباری، به زور، زوری، اضطراری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a riflelike gun with a smooth bore that fires several small pellets or buckshot at once, used mostly for killing birds and small game at close range.

جمله های نمونه

1. ride shotgun
1- (امریکا - سابقا) به عنوان مستحفظ دلیجان سفر کردن،تفنگدار قافله بودن 2- به عنوان گارد مخصوص خدمت کردن،(از جان رئیس جمهور و غیره) حفاظت کردن

2. He prodded Murray with the shotgun.
[ترجمه گوگل]او موری را با تفنگ ساچمه ای تحریک کرد
[ترجمه ترگمان]اون با شاتگان به \"موری\" ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was charged with possessing a shotgun without a licence.
[ترجمه گوگل]او به داشتن یک تفنگ ساچمه زنی بدون مجوز متهم شده است
[ترجمه ترگمان]اون متهم به داشتن یه شات گان بدون مجوز بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They said they were peppered with shotgun pellets as they walked in the forest.
[ترجمه گوگل]آنها گفتند وقتی در جنگل قدم می زدند گلوله های تفنگ ساچمه ای به آنها زده شد
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که در حالی که در جنگل قدم می زدند، گلوله های شات گان در دست داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The armed police rode shotgun on every passenger train during the war.
[ترجمه گوگل]پلیس مسلح در طول جنگ در هر قطار مسافربری با تفنگ ساچمه ای سوار می شد
[ترجمه ترگمان]پلیس مسلح سوار بر هر قطار مسافری در طول جنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The suspect is armed with a shotgun.
[ترجمه گوگل]مظنون به یک تفنگ ساچمه ای مسلح است
[ترجمه ترگمان]مظنون مسلح با یه شات گان - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The shotgun bucked in his hands.
[ترجمه گوگل]تفنگ ساچمه ای در دستانش فرو رفت
[ترجمه ترگمان]شات گان در دستش تکان می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Without a shotgun you cannot drive away the wolves and jackals.
[ترجمه گوگل]بدون تفنگ ساچمه ای نمی توان گرگ ها و شغال ها را دور کرد
[ترجمه ترگمان]بدون تفنگ نمی توانی گرگ ها و شغال ها را دور کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. While cleaning his shotgun he had accidentally blown his own brains out.
[ترجمه گوگل]در حین تمیز کردن تفنگ ساچمه ای خود به طور تصادفی مغز خود را منفجر کرده بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که تفنگش را تمیز می کرد به طور تصادفی مغزش را منفجر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. While searching the house they discovered an unlicensed shotgun and a licensed rifle.
[ترجمه گوگل]در حین جستجوی خانه یک تفنگ ساچمه زنی غیرمجاز و یک تفنگ دارای مجوز کشف کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حین جستجوی خانه یک تفنگ ساچمه ای بدون مجوز و یک تفنگ دارای مجوز کشف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She blasted her husband with a shotgun because he was having an affair.
[ترجمه گوگل]او شوهرش را با تفنگ ساچمه ای منفجر کرد، زیرا او رابطه نامشروع داشت
[ترجمه ترگمان]اون شوهرش رو با یه شات گان منفجر کرده چون اون یه رابطه عاشقانه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The robbers used a sawn - off shotgun in the raid.
[ترجمه گوگل]سارقان در این حمله از یک تفنگ ساچمه ای اره شده استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]دزدان از یک تفنگ ساچمه ای شده در این یورش استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She had spotted a man with a shotgun taking aim.
[ترجمه گوگل]او مردی را دیده بود که با تفنگ ساچمه ای هدف قرار می گرفت
[ترجمه ترگمان]او مردی را دیده بود که تفنگش را نشانه گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Alan Barnett, 2 was blasted with a sawn-off shotgun in Oldham on Thursday.
[ترجمه گوگل]آلن بارنت 2 ساله روز پنجشنبه با یک تفنگ ساچمه ای در اولدهام منفجر شد
[ترجمه ترگمان]آلن بارنت، ۲ ساله، با یک تفنگ ساچمه ای که در روز پنج شنبه دستگیر شد، مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تفنگ ساچمه ای (اسم)
shotgun

انگلیسی به انگلیسی

• smooth-barreled gun that fires small pellets over short distances and is used to hunt small game
a shotgun is a gun designed for shooting birds and animals which fires a lot of small metal balls at one time.

پیشنهاد کاربران

تفنگ شکاری، تفنگ ساچمه ای
مثال:
The gang tried to rob the bank using a shotgun.
باند تبهکار سعی کرد با استفاده از تفنگ شکاری از بانک سرقت کند.
do shotgun
یعنی پشت سر هم نوشیدنی خوردن
تفنگ لوله/لول بلند ( تک/دو/سه لول )
While cleaning his shotgun he had accidentally blown his own brains out
صندلی کنار راننده
The front passenger seat next to driver
I call shotgun! ( I claim the right to sit in the passenger seat. )
When you have sturdy relationship with your siblings you never bicker over who gets to ride shotgun
معنی اجباری و زوری هم میدهد
Tell us about shotgun wedding
ساچمه زن، ( با تفنگ ساچمه ای یا بادی فرق دارد. سلاحی که با فشنگ حاصل از ساچمه و سرب و پاره های فلزات دیگر تغذیه شده و پس از شلیک بدونِ هدف دقیق، به صورت اسپری قطعات فلز را پخش می کند و از قدرت کُشتن و
...
[مشاهده متن کامل]
بُردِ چندانی برخوردار نیست، درنتیجه بیشتر در شکار و نیز متفرق کردن تجمعات و اعتراضات مورد استفاده قرار می گیرد )

I call shotgun
من صندلی جلو میشینم.
کلا به صندلی جلو ماشین میگن shotgun و از فعل ride برا کسی که روش میشینه استفاده میکنیم.
مثال:i call shotgun یعنی من میخوام صندلی جلو بشینم🚗😚😉🚗
صندلی جلوی ماشین
تفنگ ساچمه پران

بپرس