• : تعریف: the act or fact of falling short of a desired or expected quantity or level, or the amount by which something falls short. • متضاد: excess, surplus • مشابه: dearth, shortage
جمله های نمونه
1. a budget shortfall
کسر بودجه
2. There will soon be a shortfall in supply of qualified young people.
[ترجمه گوگل]به زودی کمبود نیروی جوان واجد شرایط وجود خواهد داشت [ترجمه ترگمان]به زودی کمبود عرضه جوانان واجد شرایط جبران خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The shortfall in the budget will be made good by selling further shares.
[ترجمه گوگل]کسری بودجه با فروش بیشتر سهام جبران خواهد شد [ترجمه ترگمان]کسری بودجه با فروش سهام بیشتر خوب خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There is an estimated shortfall of some five million dwellings across the country.
[ترجمه گوگل]تخمین زده می شود که کمبود حدود پنج میلیون مسکن در سراسر کشور وجود داشته باشد [ترجمه ترگمان]در حدود ۵ میلیون خانه در سراسر کشور وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Several staff were made redundant to meet a shortfall of funds.
[ترجمه منیعی] بمنظور مقابله با کسری بودجه چنیدی نفر تعدیل شدند
|
[ترجمه محمد صدیق منیعی] بمنظور مقابله با کسری بودجه چندین نفر از کارکنان مشمول تعدیل نیرو شدند
|
[ترجمه گوگل]چندین کارمند برای رفع کمبود بودجه بیکار شدند [ترجمه ترگمان]برای رفع کمبود بودجه، چندین تن از کارکنان اضافی ساخته شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Yorkshire Television made good the shortfall and the Electricity Board set to work.
[ترجمه گوگل]تلویزیون یورکشایر این کمبود را جبران کرد و هیئت برق دست به کار شد [ترجمه ترگمان]تلویزیون یورکشایر به خوبی جبران شد و هیات مدیره برق شروع به کار کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Government aides predicted a $4 billion budget shortfall for this year.
[ترجمه گوگل]دستیاران دولت کسری بودجه 4 میلیارد دلاری را برای سال جاری پیش بینی کردند [ترجمه ترگمان]دستیاران دولت برای کسری بودجه ۴ میلیارد دلاری در سال جاری پیش بینی کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They know that any shortfall in product quality or deficiency in service is a competitive opportunity.
[ترجمه گوگل]آنها می دانند که هر گونه کمبود در کیفیت محصول یا نقص در خدمات یک فرصت رقابتی است [ترجمه ترگمان]آن ها می دانند که کمبود محصول یا کمبود محصول در خدمات یک فرصت رقابتی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Its shortfall is in dealing with individuals, patients and physicians say.
[ترجمه گوگل]بیماران و پزشکان می گویند کمبود آن در برخورد با افراد است [ترجمه ترگمان]بیماران و پزشکان می گویند که کمبود آن در برخورد با افراد است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This compares with a $ 5 million shortfall last year.
[ترجمه گوگل]این در مقایسه با کسری 5 میلیون دلاری در سال گذشته است [ترجمه ترگمان]این میزان با کمبود ۵ میلیون دلاری در سال گذشته مقایسه می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. However, there is still a shortfall of £500,000 which has to be found before negotiations can be concluded.
[ترجمه گوگل]با این حال، هنوز 500000 پوند کسری وجود دارد که باید قبل از پایان مذاکرات پیدا شود [ترجمه ترگمان]با این حال، هنوز کمبود ۵۰۰،۰۰۰ پوندی وجود دارد که باید قبل از این که مذاکرات به پایان برسد، یافت شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But Taylor insists that the funding shortfall isn't as severe as opponents believe.
[ترجمه گوگل]اما تیلور اصرار دارد که کسری بودجه آنقدرها که مخالفان معتقدند شدید نیست [ترجمه ترگمان]اما تایلر تاکید دارد که کمبود بودجه آنقدرها که مخالفان باور دارند جدی نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. If they do not meet that shortfall, there will be a sorry start to the future system of community care.
[ترجمه گوگل]اگر آنها این کمبود را برآورده نکنند، شروعی متأسفانه برای سیستم آینده مراقبت از جامعه وجود خواهد داشت [ترجمه ترگمان]اگر آن ها این کمبود را برطرف نکنند، یک شروع تاسف بار برای سیستم آینده مراقبت های اجتماعی وجود خواهد داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Its failing came in the inevitable shortfall between reach and grasp.
[ترجمه گوگل]شکست آن در کسری اجتناب ناپذیر بین دستیابی و درک رخ داد [ترجمه ترگمان]زوال آن در کسری اجتناب ناپذیر بین دسترس و چنگ آوری قرار گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• act of falling short of a desired amount or goal; deficit, shortage, amount lacking if there is a shortfall of something, there is less of it than you need.