shortened

جمله های نمونه

1. a shortened version
ویرایش خلاصه شده

2. my trousers must be shortened by two centimeters
شلوارم باید دو سانتی متر کوتاه بشود.

3. The course has now been shortened considerably.
[ترجمه گوگل]دوره در حال حاضر به طور قابل توجهی کوتاه شده است
[ترجمه ترگمان]این جریان به طور قابل توجهی کوتاه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The play was shortened by the omission of two scenes.
[ترجمه گوگل]نمایشنامه با حذف دو صحنه کوتاه شد
[ترجمه ترگمان]این نمایشنامه با حذف دو صحنه کوتاه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Vacations have lengthened and the work week has shortened.
[ترجمه گوگل]تعطیلات طولانی شده و هفته کاری کوتاه شده است
[ترجمه ترگمان]vacations طولانی تر شده اند و هفته کار کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Originally called Lili, she eventually shortened her name to Lee.
[ترجمه گوگل]او که در ابتدا لیلی نام داشت، در نهایت نام خود را به لی کوتاه کرد
[ترجمه ترگمان]او در ابتدا لی لی را نام برد و در نهایت نام خود را به لی کوتاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His driving ban has been shortened by a year.
[ترجمه گوگل]ممنوعیت رانندگی او یک سال کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]ممنوعیت رانندگی او یک سال کاهش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She shortened the skirt by an inch.
[ترجمه گوگل]دامن را یک اینچ کوتاه کرد
[ترجمه ترگمان]دامن را با یک اینچی کوتاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The name 'William' is often shortened to 'Bill'.
[ترجمه گوگل]نام "ویلیام" اغلب به "بیل" خلاصه می شود
[ترجمه ترگمان]نام ویلیام اغلب به بیل افزوده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His name is often shortened to Pat.
[ترجمه گوگل]نام او اغلب به پت کوتاه می شود
[ترجمه ترگمان]نام او اغلب به پت کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The waiting time has been shortened dramatically from eight weeks to just one week.
[ترجمه گوگل]زمان انتظار به طور چشمگیری از هشت هفته به تنها یک هفته کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]زمان انتظار به طور چشمگیری از هشت هفته تا یک هفته کاهش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Favourite Chatam has been shortened to 7-2 from 4-1 and Jodami from 4-1 to 9-
[ترجمه گوگل]چتم مورد علاقه از 4-1 به 7-2 و جودامی از 4-1 به 9- کوتاه شده است
[ترجمه ترگمان]فاووریت Chatam از ۴ - ۱ تا ۹ به ۷ - ۱ و Jodami از ۴ - ۱ به ۹ کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It costs £12 to get trousers shortened.
[ترجمه گوگل]کوتاه کردن شلوار 12 پوند هزینه دارد
[ترجمه ترگمان]قیمت آن ۱۲ پوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It has lengthened and shortened its own life.
[ترجمه گوگل]عمر خود را طولانی و کوتاه کرده است
[ترجمه ترگمان]زندگی خود را طولانی تر و کوتاه کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• made shorter, cut short, abbreviated, truncated

پیشنهاد کاربران