• : تعریف: a sale of something such as securities that the seller does not yet own, but that he or she expects to buy in the future at a lower price.
جمله های نمونه
1. Short sales permitted; Share prices follow a random walk without any underlying trend.
[ترجمه ضرابی] پیش فروش مجاز است، قیمت سهام تابع پدیده ولگشت و بدون هرگونه روند زمینه ای است.
|
[ترجمه گوگل]فروش کوتاه مجاز است قیمت سهام از یک حرکت تصادفی بدون هیچ روند اساسی پیروی می کند [ترجمه ترگمان]فروش کوتاه مجاز است؛ قیمت سهم از یک پیاده روی تصادفی بدون هیچ گرایش اساسی پیروی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In a short sale, investors borrow shares and sell them, hoping for the price to fall.
[ترجمه گوگل]در یک فروش کوتاه، سرمایه گذاران سهام را قرض می گیرند و به امید کاهش قیمت، می فروشند [ترجمه ترگمان]در یک فروش کوتاه، سرمایه گذاران سهام را قرض گرفته و آن ها را می فروشند، به امید اینکه قیمت کاهش یابد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Sir short sale, you're no gentleman . And you miss are no lady.
[ترجمه گوگل]آقا کوتاه فروش، شما آقایی نیستید و شما دلتنگ هیچ خانمی نیستید [ترجمه ترگمان]فروش کوتاه، شما آقا نیستید و تو هم خانم رو از دست دادی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The 38 % retracement marks an obvious short sale target with cross - verification from the gap and overhead supply.
[ترجمه گوگل]اصلاح 38 درصدی یک هدف فروش کوتاه آشکار را با تأیید متقاطع از شکاف و عرضه سربار نشان می دهد [ترجمه ترگمان]۳۸ % retracement هدف فروش کوتاه آشکاری را با تایید متقابل از شکاف و عرضه بالای سر نشان می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This model considers the transaction expenditure and whether to allow short sale or not.
[ترجمه گوگل]این مدل مخارج معامله و اجازه فروش کوتاه مدت را در نظر می گیرد یا خیر [ترجمه ترگمان]این مدل هزینه معامله را بررسی می کند و اینکه آیا اجازه فروش کوتاه را می دهد یا نه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. As a source of funds for conducting securities margin purchase and short sale business.
[ترجمه گوگل]به عنوان منبع مالی برای انجام معاملات خرید حاشیه اوراق بهادار و فروش کوتاه [ترجمه ترگمان]به عنوان یک منبع بودجه برای انجام خرید حاشیه اوراق بهادار و تجارت فروش کوتاه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The Provisions allow securities companies to engage in margin trading and short sale of securities.
[ترجمه گوگل]مقررات به شرکت های اوراق بهادار اجازه می دهد تا در معاملات حاشیه ای و فروش کوتاه اوراق بهادار شرکت کنند [ترجمه ترگمان]مقررات به شرکت های اوراق بهادار اجازه می دهد تا در معاملات حاشیه ای و فروش کوتاه اوراق بهادار شرکت کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There is any other situation for which continued margin purchase or short sale transaction is improper.
[ترجمه گوگل]هر وضعیت دیگری وجود دارد که ادامه معاملات خرید حاشیه یا فروش کوتاه برای آن نامناسب باشد [ترجمه ترگمان]هیچ موقعیت دیگری وجود ندارد که خرید حاشیه ای یا تراکنش فروش کوتاه نادرست باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Collateral securities obtained in connection with customer margin purchases margin purchase and short sale business.
[ترجمه گوگل]اوراق بهادار وثیقه به دست آمده در رابطه با خرید حاشیه خرید مشتری و کسب و کار فروش کوتاه مدت [ترجمه ترگمان]اوراق ضمانت جانبی که در ارتباط با خرید حاشیه خرید و فروش کوتاه مشتری به دست آمده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• sale of securities that do not belong to a seller (with the intention of buying them back after the price goes down)