short sale

/ˈʃɔːrtˈseɪl//ʃɔːtseɪl/

سلف فروشی، پیش فروش، سلم فروشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a sale of something such as securities that the seller does not yet own, but that he or she expects to buy in the future at a lower price.

جمله های نمونه

1. Short sales permitted; Share prices follow a random walk without any underlying trend.
[ترجمه ضرابی] پیش فروش مجاز است، قیمت سهام تابع پدیده ولگشت و بدون هرگونه روند زمینه ای است.
|
[ترجمه گوگل]فروش کوتاه مجاز است قیمت سهام از یک حرکت تصادفی بدون هیچ روند اساسی پیروی می کند
[ترجمه ترگمان]فروش کوتاه مجاز است؛ قیمت سهم از یک پیاده روی تصادفی بدون هیچ گرایش اساسی پیروی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In a short sale, investors borrow shares and sell them, hoping for the price to fall.
[ترجمه گوگل]در یک فروش کوتاه، سرمایه گذاران سهام را قرض می گیرند و به امید کاهش قیمت، می فروشند
[ترجمه ترگمان]در یک فروش کوتاه، سرمایه گذاران سهام را قرض گرفته و آن ها را می فروشند، به امید اینکه قیمت کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sir short sale, you're no gentleman . And you miss are no lady.
[ترجمه گوگل]آقا کوتاه فروش، شما آقایی نیستید و شما دلتنگ هیچ خانمی نیستید
[ترجمه ترگمان]فروش کوتاه، شما آقا نیستید و تو هم خانم رو از دست دادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The 38 % retracement marks an obvious short sale target with cross - verification from the gap and overhead supply.
[ترجمه گوگل]اصلاح 38 درصدی یک هدف فروش کوتاه آشکار را با تأیید متقاطع از شکاف و عرضه سربار نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]۳۸ % retracement هدف فروش کوتاه آشکاری را با تایید متقابل از شکاف و عرضه بالای سر نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This model considers the transaction expenditure and whether to allow short sale or not.
[ترجمه گوگل]این مدل مخارج معامله و اجازه فروش کوتاه مدت را در نظر می گیرد یا خیر
[ترجمه ترگمان]این مدل هزینه معامله را بررسی می کند و اینکه آیا اجازه فروش کوتاه را می دهد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As a source of funds for conducting securities margin purchase and short sale business.
[ترجمه گوگل]به عنوان منبع مالی برای انجام معاملات خرید حاشیه اوراق بهادار و فروش کوتاه
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک منبع بودجه برای انجام خرید حاشیه اوراق بهادار و تجارت فروش کوتاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Provisions allow securities companies to engage in margin trading and short sale of securities.
[ترجمه گوگل]مقررات به شرکت های اوراق بهادار اجازه می دهد تا در معاملات حاشیه ای و فروش کوتاه اوراق بهادار شرکت کنند
[ترجمه ترگمان]مقررات به شرکت های اوراق بهادار اجازه می دهد تا در معاملات حاشیه ای و فروش کوتاه اوراق بهادار شرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is any other situation for which continued margin purchase or short sale transaction is improper.
[ترجمه گوگل]هر وضعیت دیگری وجود دارد که ادامه معاملات خرید حاشیه یا فروش کوتاه برای آن نامناسب باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ موقعیت دیگری وجود ندارد که خرید حاشیه ای یا تراکنش فروش کوتاه نادرست باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Collateral securities obtained in connection with customer margin purchases margin purchase and short sale business.
[ترجمه گوگل]اوراق بهادار وثیقه به دست آمده در رابطه با خرید حاشیه خرید مشتری و کسب و کار فروش کوتاه مدت
[ترجمه ترگمان]اوراق ضمانت جانبی که در ارتباط با خرید حاشیه خرید و فروش کوتاه مشتری به دست آمده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sale of securities that do not belong to a seller (with the intention of buying them back after the price goes down)

پیشنهاد کاربران

بپرس