short handed


دست تنها، دارای کمبود کارگر (یا کارمند)، کم کارگر، فاقد کارگر کافی، دارای دست کوتاه، فاقد کارگر کافی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: short-handedness (n.)
• : تعریف: lacking a full crew of workers or helpers.

جمله های نمونه

1. Some hospitals are so shorthanded that nurses and doctors are having to work twenty-hour shifts.
[ترجمه گوگل]برخی بیمارستان ها آنقدر کوتاه هستند که پرستاران و پزشکان مجبورند در شیفت های بیست ساعته کار کنند
[ترجمه ترگمان]برخی بیمارستان ها به قدری شدید هستند که پرستاران و پزشکان مجبور به کار با شیفت ۲۰ ساعته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After an Oilers shorthanded goal by Todd Marchant made it 2-0 at 18: 4 the Kings got one back.
[ترجمه گوگل]پس از گل کوتاه اویلرز توسط تاد مارچانت، نتیجه را 2-0 در 18:4 کرد، کینگز یک نتیجه را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]پس از یک هدف Oilers shorthanded، تاد marchant در ساعت ۱۸: ۴ آن را ۰ - ۲ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Like the Suns, the Cavaliers were shorthanded, but the visitors looked galvanized, cohesive.
[ترجمه گوگل]مانند سانز، کاوالیرز کوتاه نویس بودند، اما بازدیدکنندگان گالوانیزه و منسجم به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان]مانند خورشید، the shorthanded بودند، اما بازدیدکنندگان galvanized، منسجم و منسجم به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dave's been working long hours because they're shorthanded at the plant.
[ترجمه گوگل]دیو ساعت های زیادی کار می کند، زیرا آنها در کارخانه کوتاه نویس هستند
[ترجمه ترگمان]دیو ساعت های طولانی کار می کرد، چون در نیروگاه برق می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Basically, once the flop has hit in a shorthanded pot, you either have a hand where you want to get as much money in as possible, or you are not getting good enough odds to call a pot-size bet.
[ترجمه گوگل]اساساً، هنگامی که فلاپ در یک پات کوتاه دست زده شد، یا دستی دارید که می‌خواهید تا آنجا که ممکن است پول دریافت کنید، یا شانس کافی برای فراخوانی شرط اندازه پات ندارید
[ترجمه ترگمان]اساسا، زمانی که این شکست در یک قابلمه shorthanded مورد اصابت قرار گرفته است، شما یا یک دست دارید که در آن شما می خواهید تا آنجا که ممکن است پول به دست آورید، یا شانس کافی برای گذاشتن شرط یک قابلمه را ندارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We're shorthanded today. You have to wait a little longer.
[ترجمه گوگل]امروز کوتاه آمده ایم باید کمی بیشتر صبر کنید
[ترجمه ترگمان]امروز به اندازه کافی shorthanded باید کمی بیشتر صبر کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We were shorthanded and they understood that fact.
[ترجمه گوگل]ما کوتاه نویس بودیم و آنها این واقعیت را درک کردند
[ترجمه ترگمان]ما به اندازه کافی با هم بودیم و آن ها این حقیقت را درک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We are always shorthanded on Sundays.
[ترجمه گوگل]ما همیشه یکشنبه ها کوتاه نویس هستیم
[ترجمه ترگمان]روزه ای یکشنبه همیشه در اختیار ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We are rather shorthanded at the moment.
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر نسبتا کوتاه نویس هستیم
[ترجمه ترگمان]در این لحظه ما کمی shorthanded
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We have been shorthanded all summer long.
[ترجمه گوگل]تمام تابستان ما کوتاه نویس بوده ایم
[ترجمه ترگمان] ما کل تابستون رو صرف این کار کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our construction crew has been shorthanded all summer long.
[ترجمه گوگل]خدمه ساخت و ساز ما در تمام تابستان کوتاهی کرده اند
[ترجمه ترگمان]خدمه ساخت ما تمام تابستون رو در اختیار داشتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Grizzlies were shorthanded, but it probably made no difference. When the Rockets shoot 51 percent from the field as they did Wednesday, they probably beat anyone.
[ترجمه گوگل]گریزلی ها کوتاه نویسی بودند، اما احتمالاً هیچ تفاوتی نداشت وقتی راکت ها مانند چهارشنبه 51 درصد از زمین شوت می کنند، احتمالاً هر کسی را شکست می دهند
[ترجمه ترگمان]The shorthanded بودند، ولی تاثیری نداشت هنگامی که تیم راکتز ۵۱ درصد از زمین را به عنوان روز چهارشنبه شلیک کرد، احتمالا کسی را کتک می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Since the foreign language teaching staff is shorthanded, the teaching level there still has a long way to go compared with the coastal area.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که کادر آموزشی زبان های خارجی کوتاه نویس هستند، سطح تدریس در آنجا در مقایسه با مناطق ساحلی هنوز راه زیادی در پیش دارد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که پرسنل آموزش زبان خارجی shorthanded است، سطح آموزش هنوز راه طولانی در مقایسه با مناطق ساحلی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Rangers ended up scoring a shorthanded goal.
[ترجمه گوگل]رنجرز در نهایت یک گل کوتاه به ثمر رساند
[ترجمه ترگمان]تیم رنجرز در نهایت یک گل shorthanded را به ثمر رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Shorthanded rural families with financial difficulties may have a second child after an interval of 3 or more years.
[ترجمه گوگل]خانواده های روستایی کوتاه قد با مشکلات مالی ممکن است پس از یک فاصله زمانی 3 سال یا بیشتر صاحب فرزند دوم شوند
[ترجمه ترگمان]محروم کردن خانواده های روستایی با مشکلات مالی ممکن است دومین فرزند بعد از سه یا چند سال داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[فوتبال] دارای دست کوتاه

انگلیسی به انگلیسی

• short of workers, understaffed, inadequately staffed, undermanned, not having enough employees
if a firm or company is short-handed, it does not have enough people to work on a particular job.

پیشنهاد کاربران

دارای حداقل پرسنل - دارای حداقل نیروی کار
کمبود پرسنل
I do not want to leave her shorthanded
نمی خوام دست تنهاش بزارم
I'm short handedمن دست تنهام
دارای مضیقه و تنگ دستی ( معمولا از لحاظ نیروی کار )
دست تنها
کمبود کمکی

بپرس