shoptalk


واژه ها و اصطلاحات حرفه یا شغل بخصوص

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: conversation dealing with, or using the jargon of, one's job or profession, esp. after working hours.

جمله های نمونه

1. legal shoptalk
واژه ها و اصطلاحات وکلای دادگستری

2. Magicians have the most rapturous and absorbed shoptalk of any artists I know.
[ترجمه گوگل]شعبده بازان در بین هنرمندانی که من می شناسم، هیجان انگیزترین و جذاب ترین صحبت ها را دارند
[ترجمه ترگمان]جادوگران the و جذب هر هنرمندی را که من می شناسم در دست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. FIVE: Avoid shoptalk . Demonstrate that you have an interesting life away from the company.
[ترجمه گوگل]پنج: از گفت و گوهای فروشگاهی خودداری کنید نشان دهید که دور از شرکت زندگی جالبی دارید
[ترجمه ترگمان]پنج: از shoptalk اجتناب کنید نشان دهید که زندگی جالبی از شرکت دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There are no climaxes in these stories. In fact they're not so much stories as nerdy shoptalk, the thinking-out-loud of an intensely interested man.
[ترجمه گوگل]در این داستان ها نقطه اوج وجود ندارد در واقع آن‌ها داستان‌هایی نیستند که داستان‌های نابخردانه، یعنی تفکر با صدای بلند یک مرد شدیداً علاقه‌مند
[ترجمه ترگمان]هیچ climaxes در این داستان ها وجود ندارد در واقع آن ها داستان چندان زیادی به اندازه \"آماتور بودن\" نیستند، و این تفکر - با صدای بلند از یک مرد شدیدا مشتاق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Actually, the actual firing range in 50 meters, takes a shoptalk to say generally: The hand grenade throws far, the fight occurs in far.
[ترجمه گوگل]در واقع، برد واقعی شلیک در 50 متر، یک بحث را می طلبد تا به طور کلی بگوییم: نارنجک دستی دور پرتاب می کند، دعوا در دور اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]در واقع، میزان شلیک واقعی در ۵۰ متر، یک shoptalk برای گفتن به طور کلی می گیرد: نارنجک دستی پرتاب می شود و مبارزه بسیار دور رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Went not to ask that multi-money, directly spoke the shoptalk, or the car toward that one was placing the scallop asked that took the goods price then to ask could move!
[ترجمه گوگل]رفت به نپرسید که چند پول، به طور مستقیم صحبت shoptalk، و یا ماشین به سمت که یکی در حال قرار دادن گوش ماهی بود که در زمان قیمت کالا و سپس به درخواست می تواند حرکت کند!
[ترجمه ترگمان]به این فکر نکردم که از این پول چند پول بپرسم، مستقیما \"shoptalk\" (shoptalk)، یا ماشین را به سمت آن قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• professional jargon, special terminology used by members of a particular occupation; talk about work, conversation about one's job

پیشنهاد کاربران

بپرس