• : تعریف: a large, strong bag with handles, used for carrying purchases.
جمله های نمونه
1. My shopping bag broke and everything tumbled out.
[ترجمه آرسام] سبد خرید من خراب شد و همه چیز بیرون افتاد
|
[ترجمه Elham nobakhsh] سبد خرید من خراب شد و همه چیز ها ریخت.
|
[ترجمه SINA] کیف خرید من پاره شد و همه چیز بیرون ریخت
|
[ترجمه Ana:)] کیف خرید من پاره شد و همه چیز ببرون ریخت
|
[ترجمه کس ننت] سبد خرید من خراب شده وهمه چیز بیرون افتاده
|
[ترجمه زیبای خفته] کیسه خرید من پاره شد و تمام وسایل که در ان بود بیرون ریخت
|
[ترجمه ناشناس] کیف من پاره شد و همه چیز از آن بیرون افتاد
|
[ترجمه 😁] پاکت خرید من پاره شد و همه چیز بیرون ریخت
|
[ترجمه sexy] کیف خرید من پاره شد و همه چیز بیرون ریختند
|
[ترجمه ناشناس] کیف خرید من خراب شد ( منظور پاره شدن و سوراخ شدن کیف خرید است ) و همه چیز بیرون ریخت ( منظور بیرون افتادن وسایل خریداری شده از کیف است ) .
|
[ترجمه گوگل]کیف خریدم شکست و همه چیز خراب شد [ترجمه ترگمان]کیف خرید من خراب شد و همه چیز خراب شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He flopped down the shopping bag and ran to help us.
[ترجمه گوگل]کیف خرید را پایین انداخت و به کمک ما دوید [ترجمه ترگمان]او کیف خرید را پایین کشید و دوید تا به ما کمک کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Sainsbury's is offering customers 1p for each shopping bag re-used.
[ترجمه گوگل]Sainsbury's به ازای هر کیسه خرید مجدد 1p به مشتریان ارائه می دهد [ترجمه ترگمان]Sainsbury در حال ارائه یک p برای هر کیسه خرید است که مورد استفاده قرار می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She left the hotel carrying a shopping bag.
[ترجمه گوگل]او با یک کیف خرید از هتل خارج شد [ترجمه ترگمان]او هتل را با یک کیف خرید ترک کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Mishka put down a heavy shopping bag.
[ترجمه گوگل]میشکا یک کیسه خرید سنگین را زمین گذاشت [ترجمه ترگمان]میشکا یک کیسه خرید سنگین را روی میز گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She clutched her shopping bag and her handbag.
[ترجمه گوگل]کیف خرید و کیف دستی اش را در دست گرفت [ترجمه ترگمان]کیف خرید و کیف دستی اش را چنگ زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She finds a paper shopping bag and folds some clothes into it.
[ترجمه گوگل]او یک کیسه خرید کاغذی پیدا می کند و چند لباس را در آن تا می کند [ترجمه ترگمان]او یک کیف خرید کاغذ پیدا می کند و چند تن از لباس ها را در آن پنهان می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Jimmy swung himself down, and lifted the shopping bag out of the cart.
[ترجمه گوگل]جیمی خودش را پایین انداخت و کیسه خرید را از سبد خرید بیرون آورد [ترجمه ترگمان]جیمی خود را به زمین انداخت و کیسه خرید را از گاری بیرون آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Finally, a homemade environmental shopping bag was done!
[ترجمه گوگل]بالاخره کیسه خرید محیطی خانگی درست شد! [ترجمه ترگمان]در نهایت، یک کیف خرید خانگی خانگی انجام شد! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There were not enough shelters for shopping bag ladies and they had to pig together.
[ترجمه گوگل]پناهگاه به اندازه کافی برای خانم های کیف خرید وجود نداشت و آنها مجبور بودند با هم خوک کنند [ترجمه ترگمان]برای خرید یک کیسه پول کافی نبود و هر دو با هم یک خوک داشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The Shopping bag we produce applies to supermarkets and fruits shops.
[ترجمه گوگل]کیسه خریدی که تولید می کنیم برای سوپرمارکت ها و میوه فروشی ها کاربرد دارد [ترجمه ترگمان]کیسه خرید که ما تولید می کنیم به فروشگاه ها و فروشگاه های میوه ها اعمال می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Products include shopping bag, garbage bag, T - shirt bag, biodegradable bag bag, non woven bag.
[ترجمه گوگل]محصولات شامل کیسه خرید، کیسه زباله، کیسه تی شرت، کیسه کیسه زیست تخریب پذیر، کیسه غیر بافته شده است [ترجمه ترگمان]این محصولات شامل کیسه خرید، کیسه زباله، کیسه تی - تی، کیسه bag، کیسه non است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Holding my shopping bag, I head back to work.
[ترجمه گوگل]کیف خریدم را در دست گرفته و به سر کار برمی گردم [ترجمه ترگمان]کیف خرید مرا نگه داشت و دوباره سر کار بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]سازماندهی کمد، سازماندهی وسایل مختلف، کیف پوشاک، کیف خرید، کیف لوازم آرایشی، محصولات مهد کودک، محصولات خانگی [ترجمه ترگمان]Closet سازمان دهنده، سازمان دهنده sundries، Bag، خرید، بگ اند، محصولات آرایشی، محصولات خانگی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Bath towel, adaptor, mineral water, shopping bag, toothbrush, a baby - sitter, pressing service after 11 pm.
[ترجمه گوگل]حوله حمام، آداپتور، آب معدنی، کیف خرید، مسواک، پرستار کودک، سرویس پرس بعد از ساعت 11 شب [ترجمه ترگمان]حوله حمام، آداپتور، آب معدنی، کیف خرید، مسواک، یک پرستار بچه، بعد از ۱۱ شب [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• special bag used to put in commodities
پیشنهاد کاربران
shopping bag ( n ) =a large, strong bag made of cloth, plastic, etc. used for carrying the things you have bought
A large metal basketnon wheels in a super market i called a shopping bag :Shopping bag meaning
سبد خرید
کیف یا سبد خرید
سبد خرید ، کیسه ی خرید
سبد خرید یا پلاستیک A large bag that you use to carry things which you have bought
کیف و کیسه ای که برای خرید انتخاب میشود
کیسه خرید
کیسه خرید.
کیسه که برای خرید از فروشگاه ها استفاده میشود برای نگه داشتن وسایل های بیشتر . کیسه یا پلاستیک فروشگاه
کیف یا باکس خرید یا پلاستیک Is a plastic or paper bag for carrying the things a person buys
کیسه ی خرید
پاکت خرید که گاهی پلاستیکی و گاهی پارچه ای ایت
پاکت خرید
shopping bag lady
سبد خرید
سبدی فلزی که با دست گرفته می شود یا زیر آن چرخ دارد و آن را هل می دهیم و مخصوص خرید است و اغلب در فروشگاه ها دیده می شود.
کیسه یاپلاستیک خرید
کیسه خرید
سبد خرید کالا ( مثلا در فروشگاه )
کیف خرید
پاکت خرید
A shipping tag is a plastic or paper bag for carrying the things a person buys.