• : تعریف: the activity of looking for and buying goods in a store.
- We often go shopping just for fun on the weekends.
[ترجمه حسام] ما اغلب فقط برای سرگرمی آخر هفته به خرید می رویم
|
[ترجمه گوگل] ما اغلب در تعطیلات آخر هفته فقط برای تفریح به خرید می رویم [ترجمه ترگمان] ما اغلب برای سرگرمی آخر هفته به خرید می رویم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I do the food shopping, and my roommate cooks.
[ترجمه گوگل] من خرید غذا را انجام می دهم و هم اتاقی ام آشپزی می کند [ترجمه ترگمان] من برای خرید غذا، و cooks roommate، این کار را می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Have you done your holiday shopping yet?
[ترجمه Z-A] آیا خرید تعطیلات خود را تمام کرده اید
|
[ترجمه dorsa] آیا خرید در تعطیلات را تمام کرده اید؟
|
[ترجمه گوگل] آیا خرید تعطیلات خود را انجام داده اید؟ [ترجمه ترگمان] آیا هنوز تعطیلات خود را تمام کرده اید؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. a shopping bag
پاکت بزرگ فروشگاه ها
2. a shopping binge
خرید بی بند و بار
3. a shopping center
بازار،مجتمع مغازه ها،مرکز خرید
4. i am shopping around for a used car
درصدد خرید یک اتومبیل دست دوم هستم.
5. i go shopping once a week
هفته ای یکبار به خرید می روم.
6. a bout of shopping
یک سلسله خرید از مغازه
7. i do my shopping at lincoln mall
من خریدهای خودم را در بازار لینکلن انجام می دهم.
8. she went on a shopping spree
هر چی در مغازه ها دید خرید.
9. during holidays i go on shopping expeditions
در روزهای تعطیل برای خرید این طرف و آن طرف می روم.
10. He is the architect who planned the new shopping centre.
[ترجمه گوگل]او معماری است که مرکز خرید جدید را طراحی کرد [ترجمه ترگمان]او معمار است که مرکز خرید جدید را برنامه ریزی کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The new shopping centre was constructed at a cost of 1 million.
[ترجمه گوگل]مرکز خرید جدید با هزینه 1 میلیون تومان ساخته شده است [ترجمه ترگمان]مرکز خرید جدید با هزینه ای برابر با ۱ میلیون دلار ساخته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]از خرید لباس و کفش لذت می برم [ترجمه ترگمان]از خرید لباس و کفش لذت می برم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. All the shopping had spilled out of my bag.
[ترجمه ناصری] تمام خریدها از کیف من بیرون ریخته بود
|
[ترجمه گوگل]همه خریدها از کیفم بیرون ریخته بود [ترجمه ترگمان]تمام خرید از کیف من بیرون ریخته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Shopping in the January sales can be maddening.
[ترجمه ناصری] خرید در فروش ماه ژانویه می تواند دیوانه کننده باشد
|
[ترجمه گوگل]خرید در فروش ژانویه می تواند دیوانه کننده باشد [ترجمه ترگمان]خرید در فروش ژانویه می تواند دیوانه کننده باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A terrorist bomb ripped through the town's packed shopping centre.
[ترجمه گوگل]یک بمب تروریستی در مرکز خرید شلوغ شهر منفجر شد [ترجمه ترگمان]یک بمب تروریستی در مرکز خرید شلوغ شهر منفجر شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Housewives are busy doing Spring Festival shopping.
[ترجمه گوگل]خانم های خانه دار مشغول خرید جشنواره بهار هستند [ترجمه ترگمان]زنان خانه دار مشغول خرید بهاره هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. We are going to build a shopping mall in this area.
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم در این منطقه یک مرکز خرید بسازیم [ترجمه ترگمان]ما قصد داریم یک مرکز خرید در این منطقه بسازیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. The new shopping center is close to the railway station.
[ترجمه گوگل]مرکز خرید جدید نزدیک به ایستگاه راه آهن است [ترجمه ترگمان]مرکز خرید جدید به ایستگاه راه آهن نزدیک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. Would you get some coffee when you go shopping?
[ترجمه گوگل]آیا وقتی به خرید می روید قهوه می خورید؟ [ترجمه ترگمان]وقتی میری خرید قهوه می خوری؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• act of visiting stores and buying merchandise pertaining to shopping, pertaining to the act of buying merchandise at retail stores shopping is the activity of going to shops to buy something. your shopping consists of things that you have just bought from shops. see also shop.
پیشنهاد کاربران
مفهوم کلمه ی shopping مرتبط با کلمات تشریح شده در متن زیر؛ ژاپن؛ کشور ژاپن که به سرزمین آفتاب تابان معروف است کلمه ژاپن نیز منطبق با همان شرایط، همین مفهوم را در دل خودش دارد. کلمه ژاپن یا چاپان مرتبط با مفهوم چاپیدن نور و آفتاب توسط خشکی از آن نقطه می باشد. ... [مشاهده متن کامل]
یعنی طبیعت و زمین، آفتاب را از آن نقطه می چاپد و با طی نمودن در یک مسیر به نام جوب در نقطه ای دیگر می چَپاند. یعنی چاپیدن و چپاندن در مسیری به نام چوپ. کلیدواژه و کهن واژه ژاپن یک کلمه ی بسیار حکیمانه و پر مفهوم و منطبق بر واقعیت اقلیمی همان منطقه و مشترک در زبانهای مختلف است که به زمانه ما هم رسیده است. کشور ژاپن با توجه به جهت چرخش زمین به دور خودش از غرب به شرق که باعث ایجاد طلوع و غروب آفتاب از شرق به غرب می شود و به سبب اینکه در مسیر رفت و آمد انسانها از غرب به شرق یا از طرف غروب آفتاب به سمت طلوع آفتاب و بالعکس از طرف خشکی تردد برقرار بوده و از طرف دریا و اقیانوس بسیار پر تلاطم سمت قاره آمریکا امکان پذیر نبوده است جزو اولین خشکی ها و کشورهایی است که آفتاب از آنجا طلوع می کند به همین سبب هم در واقعیت اقلیم آن منطقه مبدأ طلوع خورشید برای دیگر نقاط در خط افق می باشد. کلمه ی ژاپن به مفهوم مبدأ چاپیدن آفتاب یا طلوع آفتاب از آن نقطه تحت عنوان شرق و جرقه نور و چپانده شدن آن در غرب و گور غروب می باشد. یعنی به صورت طبیعی، طبیعت و زمین، خورشید را از آن نقطه می چاپد. لذا ژاپن مرتبط با کلماتی از قبیل چاپیدن، چپاندن، چَپنده، چوب، چَپَن، چابک، چاپار، چاپن، چَپَن، چپاول، چاپلوس و شاپ و چاپ چوب و چوپا، چوپان، آپاچی، جیپ، چیپ، جیب، جوب، اجابت، نجابت، نجیب، جنبیدن، مجاب، جواب و شیب و شیپور و . . . می باشد. همه این کلمات یک تعریف مشترک ولی در ابعاد مختلف در دل خود دارند با این مضمون؛ تسهیل در گرفتن و رسیدن چیزی از جایی به جایی یا تسهیل در گرفتن و رسیدن چیزی از مبدأ به مقصد. مفهوم کلمه ی حکیمانه ی چوب در درختان نیز بر همین مبنا نامگذاری گردیده است. با این تحلیل، شرق برای درخت ریشه و غرب برای درخت شاخ و برگ می باشد. برای اینکه درک مفهوم کلمه ژاپن رو بهتر دریافت کنیم یک توضیحی خدمت عزیزان در مورد کلمه shopping در متن زیر داده شده است؛ کلیدواژه و کهن واژه ی shop و shopping که با ترجمه فروشگاه و خرید کردن برای ما در زبان فارسی برگردان شده است بار مفهومی خاص خودش را دارد. اگر بخواهیم یک تعریف با توجه به کلام این کلمه برای خودمان داشته باشیم و ببینیم چه رازی زرّینی در دل خود پنهان دارد اینطور می شود تعریف کرد؛ ایجاد یک شیب تحت عنوان تسهیل در رسیدن یا چاپیدن چیزی از جایی به جایی یا تسهیل در رسیدن و چاپیدن چیزی از مبدأ به مقصد توسط شخص خرید کننده تحت عنوان چاپار. حالا اگر بخواهیم این تعریف را با سخن خود کلمه واکاوی و کالبد شکافی کنیم و این کلمه را با قانون و قواعد کلمات در پهنه ی واژگان برای خودمان تفسیر کنیم اینطور می شود تبیین کرد؛ فلسفه و بار مفهومی که این کلمه در درون خودش دارد مرتبط با کلماتی از قبیل شاپ چاپ چاپار چوب چپق چوپا چابُک چاپار شیب شیپور چاپیدن چپاندن چپاول چاپلوس ژاپن چَپَن جیپ جیب می باشد. البته فقط دایره واژگان ریشه ای که مستقیم با کلمه شاپ مرتبط هستند. اگر پهنه دایره واژگان مرتبط با این کلمه را بیشتر گسترش دهیم که به کلمات بسیار بیشتری هم خواهیم رسید که در نگاه اول شاید فکر کنیم این کلمات هیچ ارتباطی باهم ندارند ولی وقتی به صورتی پلکانی و زنجیروار کلمات رو پیگیری کنیم از یک کلمه به کلماتی خواهیم رسید که کمی آنطرف تر ماهیتش متفاوت خواهد شد. مثل کلمه شیب سیب زیپ زیبا سواب زمین زمان. متضاد ریشه ای کلمه چاپیدن کلمه چپاندن می باشد. و کلمه ای که بین این دو کلمه رخ نمایی می کند کلمه چوب و چابک می باشد. و شخص یا یک سیستم چابک، کلمه چاپار می باشد که عمل چاپیدن و چپاندن را مثل سیستم پست امروزی اجرا می کند. هرچند کلمه پست بُعد پاسداری و حفاظت از کالا را در خود پنهان دارد مثل اصطلاح wall post در معماری که رایج و مرسوم می باشد. حرف ت در کلمه پُست به لحاظ نزدیکی محل صدور آوا به حرف د قابل تبدیل شدن به همدیگر هستند و منشعب از کلمه پاسداری می باشد. وقتی کلمات را در زبان های مختلف بررسی می کنیم این مدل جانمایی کلمات در زبان های مختلف در میان جوامع مختلف در ابعاد کاربردی مختلف اینطور به نظر می رسد که از یک منبع و یک هوش برتر و از یک چشمه جاری شده باشد. و نتیجه و زحمت کار حکیمانی یا یک شخص در طی زمان در ابعاد درست کاربردی مختلف باشد. شخصی که هم زمان در نقاط مختلف کره زمین حضور دارد و در حال زندگی می باشد حتی در قبایل به دور از تمدن در نقاط مختلف. شخصی که در هر کوی و برزن در حال گذر و در حال دادن انرژی و حس مثبت و امید زندگی به انسانها است. حضوری پر رنگ حضوری به اندازه همه انسانهای روی کره زمین، حتی ایستاده در کنار صندلی های سازمان بین الملل. مثل امام رضای ما ایرانی ها که زائرانش را از دور و نزدیک هم زمان هر درخواستی داشته باشند پاسخگوست. و این لطف و کرم خداست به این انسانهای برگزیده. چپق؛ دو مفهوم در دل این کلمه خودنمایی می کند. چپق ؛ از یک منظر با احتمال ضعیف، چوخ پُک یعنی وسیله ای که نیاز به مُک و پُک زیاد دارد و دود زیادی تولید می کند. کلمه ی چوخ یا چُخ در زبان ترکی به مفهوم زیاد در حال استفاده می باشد. چُپُق؛ وسیله ی رابط برای گرفتن و رساندن یا چاپیدن و چپاندن چیزی از جایی به جایی در یک جوب یا چوب یا رساندن چیزی از یک مبدأ به مقصد. چاپار؛ این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی چاپ آر می باشد. اگر از زاویه ذات حروف به این کلمه نگاه کنیم فلسفه کلمه چاپ با توجه به ذات حرف آ در میان کلمه که در هنگام تلفظ از محل صدور آن از ابزارهای دهان صادر می شود نشان دهنده یک مقوله تعالی بخش و رو به رشد و بیرونی و قابل رؤیت هست. و بخش دوم چاپار کلمه آر به مفهوم انرژی می باشد یعنی ایجاد یک سیستم ارسال در محموله های پستی در زمان قدیم از یک مبدأ به یک مقصد. چوب؛ این کلمه هم یک کلمه اصیل هست که با توجه به ذات حرف ( و ) در میان کلمه نمایانگر یک جریان برقرار و درونی و رونده در ابعاد مختلف می باشد. کلمه چوب مرتبط با کلمه ی چوپا، با توجه به نیاز گیاهان و درختان به دریافت یا گرفتن یا چاپیدن آب و مواد مغذی از ریشه به شاخ و برگ ها توسط آوند درختان و گیاهان مفهوم مرتبط با شرایط خودش را دارد. اگر در زنجیره کلمات از طریق کلمات هم راستا و هم مفهوم به این مقوله ی علمی نگاه کنیم کلمه ی چاپ یعنی طلوع و شرق، کلمه چوپ یعنی مسیر حرکت نور در خط افق و کلمه چوپا یعنی سرعت و چابکی حرکت نور و کلمه چاپان یعنی محل و نقطه ی شروع چاپیدن، و کلمه چاپار در نماد عالم واقع به مفهوم خورشید و چوپان به مفهوم هدایت کننده ی نور، کلمه ی شیپور و چپق یعنی فاصله بین شرق و غرب، و کلمه چپاول یعنی دریافت و تناول نور از چاپار یا همان خورشید توسط موجودات عالم.
خرید، خرید کردن مثال: She enjoys shopping for clothes on weekends. او لذت می برد که روزهای آخر هفته برای خرید لباس می رود. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
اسم shopping به معنای خرید معادل فارسی اسم shopping خرید است. بطور کلی به عمل رفتن به مغازه یا فروشگاه و خریدن کالایی از آنجا shopping یا خرید گفته می شود. مثال:
. my daughter and i go shopping together ( من و دخترم با هم به خرید میرویم. )
... [مشاهده متن کامل]
. the store is open for late night shopping on wednesdays ( این مغازه در روزهای چهارشنبه برای دیر وقت خرید کردن باز است. ) منبع: سایت بیاموز