shooter

/ˈʃuːtər//ˈʃuːtə/

معنی: تیرانداز، تفنگ درکن
معانی دیگر: تیرانداز، تفنگ درکن

جمله های نمونه

1. if i am saved from this shooter . . .
اگر جستم از دست این تیرزن . . .

2. 'You got a shooter?' he asked.
[ترجمه گوگل]شما یک تیرانداز دارید؟ او درخواست کرد
[ترجمه ترگمان]تو تیرانداز داری؟ پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An eyewitness identified him as the shooter.
[ترجمه گوگل]یک شاهد عینی او را عامل تیراندازی شناسایی کرد
[ترجمه ترگمان]یه شاهد عینی اونو به عنوان تیرانداز شناسایی کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The headmaster confiscated Tommy's pea - shooter.
[ترجمه گوگل]مدیر مدرسه نخود تیرانداز تامی را مصادره کرد
[ترجمه ترگمان]مدیر هتل نخود نخود \"تامی\" رو توقیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's thought to be the best shooter in the league.
[ترجمه گوگل]او بهترین تیرانداز لیگ است
[ترجمه ترگمان]اون فکر می کرد که بهترین تیرانداز تو لیگ باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Allie was the second best shooter on the rifle team.
[ترجمه گوگل]آلی دومین تیرانداز برتر تیم تفنگ بود
[ترجمه ترگمان]الی بهترین تیرانداز روی تیم rifle بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Everybody wanted to be the shooter.
[ترجمه گوگل]همه می خواستند تیرانداز باشند
[ترجمه ترگمان]همه می خواستند تیرانداز باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She has neither been the ace shooter she used to be nor the team leader she hoped to be.
[ترجمه گوگل]او نه آن تیراندازی است که قبلا بود و نه رهبر تیمی که امیدوار بود باشد
[ترجمه ترگمان]او نه تنها تیرانداز بود و نه رهبر تیمی بود که او امیدوار بود باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A 7 7-percent free throw shooter, Hamilton hit the shot, an the score was tied.
[ترجمه گوگل]همیلتون یک شوت آزاد 7 درصدی، ضربه ای را زد که نتیجه مساوی شد
[ترجمه ترگمان]یک فرد ۷ ۷ - ۷ درصد آزاد پرتاب، همیلتون به عکس ضربه زد، امتیاز بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Eddie is a good free throw shooter.
[ترجمه گوگل]ادی یک تیرانداز پرتاب آزاد خوب است
[ترجمه ترگمان]ادی تیرانداز خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The little three-point shooter takes the shots and sinks both of them so neatly that the net barely moves.
[ترجمه گوگل]شوت‌زن کوچک سه امتیازی، شوت‌ها را می‌گیرد و هر دوی آن‌ها را به قدری منظم فرو می‌برد که تور به سختی حرکت می‌کند
[ترجمه ترگمان]تیرانداز سه نقطه ای عکس ها را می گیرد و هر دوی آن ها را چنان تمیز می کند که تور به سختی حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He said Shooter, who admitted the blackmail plot at an earlier hearing, was an author of several works of fiction.
[ترجمه گوگل]او گفت شوتر که در جلسه قبلی به طرح باج خواهی اعتراف کرد، نویسنده چندین اثر داستانی بود
[ترجمه ترگمان]او گفت که شو تر که اعتراف به توطئه باجگیری را در جلسه قبلی خود پذیرفت، نویسنده چندین کتاب داستان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A 7 7 percent free throw shooter, he hit the shot, and the score was tied.
[ترجمه گوگل]تیرانداز پرتاب آزاد 7 7 درصدی ضربه را زد و نتیجه مساوی شد
[ترجمه ترگمان]۷ ۷ درصد فرد تیرانداز آزاد، به عکس ضربه زد و امتیاز بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Shooter Brian Evans can barely raise his ailing arm.
[ترجمه گوگل]تیرانداز برایان ایوانز به سختی می تواند بازوی بیمار خود را بالا بیاورد
[ترجمه ترگمان]شوت شوت برایان ایوانس به سختی می تواند بازوی بیمار خود را بزرگ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تیرانداز (اسم)
archer, toxophilite, shooter, bowman

تفنگ درکن (اسم)
shooter

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that shoots; person or thing that fires weapons

پیشنهاد کاربران

“Shooter” is a slang term for a camera, commonly used by photographers or videographers.
اصطلاح عامیانه برای دوربین که معمولا توسط عکاسان یا فیلمبرداران استفاده می شود.
مثال؛
I need a new shooter with better autofocus capabilities.
...
[مشاهده متن کامل]

In a photography class, a student might ask, “How can I improve my shooter skills for action shots?”
A filmmaker might mention, “I always carry multiple shooters to capture different angles. ”

Noun - countable :
۱ - تیرانداز
۲ - noun - countable - informal :
تفنگ
اسلحه
۳ - بازیکن بسکتبال ( که در پرتاب توپ و وارد سبد کردن آن بسیار ماهر است. )
۴ - کارکنان مسئول پرتاب و پرواز هواپیما ( که در گروه های ۱۱ نفره و با پیراهن های زرد رنگ بر روی ناوهای جنگی آمریکا کار می کنند. وظیفه این گروه آماده کردن و آماده نگه داشتن سیستم بخار ویژه پرتاب هواپیما که بر روی عرشه ناو وجود دارد، می باشد. همچنین این گروه با همکاری یکدیگر، عملیات پرتاب و پرواز هواپیمای جنگنده از روی سطح ناو را نظارت و هدایت می کنند. )
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/shooter
A shooter, or shot, is a small serving of spirits or a mixed drink ( usually about one ounce ) , typically consumed quickly, often in a single gulp
نوشیدنی های الکلی/ یک شات یا مقدار ی حدود یک اونس ( حدود 28 گرم ) مشروب که در یک جرعه سریعاً نوشیده می شود.
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Shooter_(drink)
دستگاه بار گیری کالای پودری در کشتی
ضارب، فرد ضارب
پرتاب کننده:بازی بسکتبال
شلیک کن
تیرانداز

بپرس