عبارت "shoot oneself in the foot" به معنای آسیب رساندن به خود از طریق تصمیم یا عمل اشتباه است. این عبارت به طور استعاری به معنای اتخاذ تصمیمات یا انجام اقداماتی است که نتیجه اش به ضرر خود شخص تمام می شود.
... [مشاهده متن کامل]
### تاریخچه:
ریشه ی این عبارت به زمان های اولیه جنگ ها و نبردها برمی گردد. در دوران جنگ، سربازان ممکن بود به اشتباه به پای خود شلیک کنند. این اشتباه می توانست ناشی از شرایط پرتنش یا عدم دقت در استفاده از سلاح باشد و منجر به آسیب به خود فرد می شد. در این حالت، سرباز نه تنها از اهداف خود دور می افتاد بلکه قادر به ادامه نبرد نیز نبود. این عمل به اشتباه خود، باعث آسیب به خودش می شد که نوعی ضربه به خود بود.
این اصطلاح در ابتدا در زبان انگلیسی با اشاره به آسیب های فیزیکی به کار می رفت، اما به مرور زمان، معنای استعاری پیدا کرد و در دنیای سیاست، کسب وکار و روابط فردی نیز مورد استفاده قرار گرفت. به طور کلی، "shoot oneself in the foot" به تصمیمات یا اقدامات اشتباهی اطلاق می شود که نهایتاً به ضرر خود فرد منجر می شود.
### مثال:
- By refusing to negotiate, they shot themselves in the foot.
با رد کردن مذاکره، خودشان را در شرایط بدی قرار دادند.
این عبارت اکنون به طور گسترده ای برای توصیف هر گونه عمل خودزنی یا اقدام بی فکرانه به کار می رود که نتیجه ای منفی برای فرد دارد.
### جملات:
1. He shot himself in the foot by quitting his job without securing another one.
او با ترک شغلش بدون اینکه شغل جدیدی پیدا کند، به خود ضربه زد.
2. By ignoring the warning signs, she really shot herself in the foot.
با نادیده گرفتن علائم هشداردهنده، او واقعاً به خود آسیب زد.
3. If they continue to raise taxes without improving services, they’ll shoot themselves in the foot.
اگر آن ها به افزایش مالیات ها بدون بهبود خدمات ادامه دهند، به خودشان آسیب خواهند زد.
4. The company shot itself in the foot by ignoring customer feedback.
شرکت با نادیده گرفتن بازخورد مشتریان، به خود ضربه زد.
5. Trying to handle everything alone can be like shooting yourself in the foot.
تلاش برای انجام همه چیز به تنهایی می تواند مثل آسیب زدن به خودتان باشد.
6. He shot himself in the foot by refusing to collaborate with his teammates.
او با رد کردن همکاری با هم تیمی هایش، به خود ضربه زد.
7. The politician shot himself in the foot by making those controversial statements.
سیاستمدار با بیان آن اظهارات جنجالی، به خود آسیب زد.
8. She shot herself in the foot by overpromising and underdelivering.
او با قول های بیش از حد و عمل نکردن به آن ها، به خود آسیب زد.
- - -
### مکالمات:
A: I can't believe they decided to launch the new product without testing it properly.
B: Yeah, they’re really shooting themselves in the foot.
A: Exactly! Now they have to deal with all the complaints.
B: They should’ve taken more time to plan it out.
A: نمی توانم باور کنم که تصمیم گرفتند محصول جدید را بدون آزمایش صحیح عرضه کنند.
B: آره، واقعاً به خود ضربه زدند.
A: دقیقاً! حالا باید با تمام شکایات روبه رو بشوند.
B: باید زمان بیشتری برای برنامه ریزی می گذاشتند.
- - -
A: Why did you say that at the meeting? It made everything worse!
B: I know, I really shot myself in the foot there.
A: You should’ve kept quiet or been more careful.
B: You're right, I’ll be more careful next time.
A: چرا اینو توی جلسه گفتی؟ اوضاع رو بدتر کردی!
B: می دونم، واقعاً به خودم آسیب زدم.
A: باید ساکت می موندی یا بیشتر دقت می کردی.
B: حق با توئه، دفعه بعد بیشتر دقت می کنم.
- - -
A: You could’ve had a great deal, but you ruined it by being too greedy.
B: I guess I shot myself in the foot.
A: Definitely, now they’re not going to deal with you anymore.
B: I learned my lesson.
A: می تونستی یه قرارداد عالی داشته باشی، ولی با طمع زیاد خرابش کردی.
B: حدس می زنم که به خودم ضربه زدم.
A: قطعاً، حالا دیگه با تو معامله نمی کنن.
B: درس عبرت گرفتم.
- - -
A: Why didn’t you accept the offer?
B: I thought I could get something better, but now I shot myself in the foot.
A: Sometimes it’s better to take what you have than risk losing it.
B: Yeah, I’ll remember that next time.
A: چرا اون پیشنهاد رو قبول نکردی؟
B: فکر کردم می تونم چیزی بهتر پیدا کنم، ولی حالا به خودم ضربه زدم.
A: بعضی وقت ها بهتره همونی رو که داری بگیری تا ریسک از دست دادنش رو بکشی.
B: آره، دفعه بعد یادم می مونه.
chatgpt
... [مشاهده متن کامل]
### تاریخچه:
ریشه ی این عبارت به زمان های اولیه جنگ ها و نبردها برمی گردد. در دوران جنگ، سربازان ممکن بود به اشتباه به پای خود شلیک کنند. این اشتباه می توانست ناشی از شرایط پرتنش یا عدم دقت در استفاده از سلاح باشد و منجر به آسیب به خود فرد می شد. در این حالت، سرباز نه تنها از اهداف خود دور می افتاد بلکه قادر به ادامه نبرد نیز نبود. این عمل به اشتباه خود، باعث آسیب به خودش می شد که نوعی ضربه به خود بود.
این اصطلاح در ابتدا در زبان انگلیسی با اشاره به آسیب های فیزیکی به کار می رفت، اما به مرور زمان، معنای استعاری پیدا کرد و در دنیای سیاست، کسب وکار و روابط فردی نیز مورد استفاده قرار گرفت. به طور کلی، "shoot oneself in the foot" به تصمیمات یا اقدامات اشتباهی اطلاق می شود که نهایتاً به ضرر خود فرد منجر می شود.
### مثال:
با رد کردن مذاکره، خودشان را در شرایط بدی قرار دادند.
این عبارت اکنون به طور گسترده ای برای توصیف هر گونه عمل خودزنی یا اقدام بی فکرانه به کار می رود که نتیجه ای منفی برای فرد دارد.
### جملات:
او با ترک شغلش بدون اینکه شغل جدیدی پیدا کند، به خود ضربه زد.
با نادیده گرفتن علائم هشداردهنده، او واقعاً به خود آسیب زد.
اگر آن ها به افزایش مالیات ها بدون بهبود خدمات ادامه دهند، به خودشان آسیب خواهند زد.
شرکت با نادیده گرفتن بازخورد مشتریان، به خود ضربه زد.
تلاش برای انجام همه چیز به تنهایی می تواند مثل آسیب زدن به خودتان باشد.
او با رد کردن همکاری با هم تیمی هایش، به خود ضربه زد.
سیاستمدار با بیان آن اظهارات جنجالی، به خود آسیب زد.
او با قول های بیش از حد و عمل نکردن به آن ها، به خود آسیب زد.
- - -
### مکالمات:
A: نمی توانم باور کنم که تصمیم گرفتند محصول جدید را بدون آزمایش صحیح عرضه کنند.
B: آره، واقعاً به خود ضربه زدند.
A: دقیقاً! حالا باید با تمام شکایات روبه رو بشوند.
B: باید زمان بیشتری برای برنامه ریزی می گذاشتند.
- - -
A: چرا اینو توی جلسه گفتی؟ اوضاع رو بدتر کردی!
B: می دونم، واقعاً به خودم آسیب زدم.
A: باید ساکت می موندی یا بیشتر دقت می کردی.
B: حق با توئه، دفعه بعد بیشتر دقت می کنم.
- - -
A: می تونستی یه قرارداد عالی داشته باشی، ولی با طمع زیاد خرابش کردی.
B: حدس می زنم که به خودم ضربه زدم.
A: قطعاً، حالا دیگه با تو معامله نمی کنن.
B: درس عبرت گرفتم.
- - -
A: چرا اون پیشنهاد رو قبول نکردی؟
B: فکر کردم می تونم چیزی بهتر پیدا کنم، ولی حالا به خودم ضربه زدم.
A: بعضی وقت ها بهتره همونی رو که داری بگیری تا ریسک از دست دادنش رو بکشی.
B: آره، دفعه بعد یادم می مونه.
( در اصطلاح عامیانه ) گل به خودی زدن
به ضرر خود کاری رو کردن.
ناخواسته وضعیت رو برای خود بدتر کردن.
ناخواسته وضعیت رو برای خود بدتر کردن.
زبان عامیانه
صدمه زدن ناخواسته به خود یا منافع یا شانس موفقیت
انجام یا گفتن حرف احمقانه ای که برای شما مشکل ایجاد می کند یا به شانس موفقیت شما آسیب می رساند
صدمه زدن ناخواسته به خود یا منافع یا شانس موفقیت
انجام یا گفتن حرف احمقانه ای که برای شما مشکل ایجاد می کند یا به شانس موفقیت شما آسیب می رساند
مشکل تراشی برای خود ( اشتباها )
تیشه به ریشه خود زدن
بی جهت برای خود مشکل ( دردسر ) ایجاد کردن
تیشه به ریشه خود زدن
بی جهت برای خود مشکل ( دردسر ) ایجاد کردن
( با بی فکری ) خود را در دردسر انداختن
to say or do something stupid that will cause you a lot of trouble
If he keeps talking, pretty soon he’ll shoot himself in the foot
• Once again, the government has shot itself in the foot - - this time by reducing widows' pensions.