1. Judges don't have to shoot from the hip. They have the leisure to think, to decide.
[ترجمه گوگل]داوران مجبور نیستند از ناحیه ران تیراندازی کنند آنها اوقات فراغت فکر کردن، تصمیم گیری را دارند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که قضات مجبور نیستند از لگن عکس بگیرند آن ها فرصت فکر کردن را دارند تا تصمیم بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Students were content to shoot from the hip, as Ronen Wilk had put it.
[ترجمه گوگل]همانطور که رونن ویلک گفته بود، دانشآموزان راضی بودند که از لگن شلیک کنند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان برای عکس گرفتن از کفل، به طوری که Ronen Wilk آن را گذاشته بود، راضی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They walk into rooms and shoot from the hip.
[ترجمه گوگل]آنها وارد اتاق ها می شوند و از باسن تیراندازی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها وارد اتاق می شوند و از the عکس می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He saw himself shooting from the hip.
[ترجمه گوگل]او خود را در حال شلیک از باسن دید
[ترجمه ترگمان]او خودش را دید که از کمر به پایین شلیک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Bolinger, a Harvard Professor shoots from the hip.
[ترجمه گوگل]بولینگر، پروفسور هاروارد از لگن شلیک می کند
[ترجمه ترگمان] Bolinger \"، یه پروفسور\" هاروارد \"از طرف لگن شلیک کرد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You shouldn't shoot from the hip because there is plenty of time.
[ترجمه گوگل]شما نباید از لگن شلیک کنید زیرا زمان زیادی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به خاطر اینکه زمان زیادی هست نباید از ران تیر بخوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Don't shoot from the hip, make a plan first.
[ترجمه گوگل]از لگن شلیک نکنید، ابتدا برنامه ریزی کنید
[ترجمه ترگمان]از the عکس نگیرید، اول یک برنامه بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Smart shooters don't shoot from the hip. Smart bosses don't shoot from the lip.
[ترجمه گوگل]تیراندازان هوشمند از باسن شلیک نمی کنند رئیسان باهوش از لب شلیک نمی کنند
[ترجمه ترگمان]تیراندازان ماهر از کفل عکس نمی گیرند روسای هوشمند از روی لب شلیک نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You don't have to shoot from the hip. You have the leisure to think, to decide.
[ترجمه گوگل]لازم نیست از لگن شلیک کنید شما فرصت فکر کردن، تصمیم گیری را دارید
[ترجمه ترگمان]تو مجبور نیستی از کمر بهش شلیک کنی تو فرصت فکر کردن داری تا تصمیم بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. To shoot from the hip.
11. Many interviewers have been surprised at the chancellor's ability to shoot from the hip.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مصاحبه کنندگان از توانایی صدراعظم در شلیک از لگن شگفت زده شده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از interviewers از توانایی صدراعظم برای عکاسی از ران تعجب کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I read in a newspaper that Lee Iacocca likes to shoot from the hip.
[ترجمه گوگل]در یک روزنامه خواندم که لی یاکوکا دوست دارد از لگن شلیک کند
[ترجمه ترگمان]من در یک روزنامه خواندم که لی Iacocca دوست دارد از hip عکس بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید