shoot at


(عامیانه) تلاش کردن (برای چیزی)، هدفگیری کردن، کوشیدن

جمله های نمونه

1. The soldiers were authorized to shoot at will.
[ترجمه گوگل]سربازان مجاز به تیراندازی به میل خود بودند
[ترجمه ترگمان]سربازان اجازه شلیک به ویل را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We used to shoot at empty bottles for practice.
[ترجمه گوگل]برای تمرین به بطری های خالی شلیک می کردیم
[ترجمه ترگمان]ما عادت داشتیم که برای تمرین به بطری های خالی شلیک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They had hosted their own shoot at Dolphinton where they had been less successful.
[ترجمه گوگل]آنها میزبان عکسبرداری خود در Dolphinton بودند که در آن کمتر موفق بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها میزبان shoot در Dolphinton بودند که کم تر موفق بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As Jack speeds to the gate, guards shoot at the van, causing it to careen to a halt.
[ترجمه گوگل]در حالی که جک با سرعت به سمت دروازه می‌رود، نگهبانان به ون شلیک می‌کنند و باعث توقف آن می‌شوند
[ترجمه ترگمان]وقتی جک به دروازه نزدیک شد، نگهبانان به ون شلیک کردند و باعث شدند که متوقف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Reticule now turns red if character can't shoot at the current direction on horseback.
[ترجمه گوگل]اگر شخصیت نتواند سوار بر اسب در جهت فعلی شلیک کند، رتیکول قرمز می شود
[ترجمه ترگمان]reticule حالا قرمز می شود اگر شخصیت نمی تواند به جهت مخالف روی اسب شلیک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yuke Landing Force It's not gonna shoot at us next, is it?
[ترجمه گوگل]Yuke Landing Force بعداً به سمت ما شلیک نمی کند، درست است؟
[ترجمه ترگمان]نیرو بخش بار دیگه به ما شلیک نمی کنه، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When they didn't shoot at me right away, I figured I had a fighting chance.
[ترجمه گوگل]وقتی آنها بلافاصله به من شلیک نکردند، فکر کردم که شانس مبارزه دارم
[ترجمه ترگمان]وقتی به من شلیک نمی کردند، فهمیدم که شانس جنگیدن دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We illuminate the enemy plane with searchlights in order to shoot at it.
[ترجمه گوگل]هواپیمای دشمن را با نورافکن روشن می کنیم تا به سمت آن شلیک کنیم
[ترجمه ترگمان]ما هواپیمای دشمن را با نور searchlights روشن می کنیم تا به آن شلیک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some of them are a bit trigger-happy — they'll shoot at anything that moves.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها کمی از ماشه خوشحال هستند - به هر چیزی که حرکت کند شلیک می کنند
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها کمی ماشه (شادی)هستند - آن ها به هر چیزی که حرکت می کند، شلیک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The living targets will be tethered - then marksmen will shoot at different parts of their bodies to cause battlefield-type wounds.
[ترجمه گوگل]اهداف زنده بسته می شوند - سپس تیراندازان به قسمت های مختلف بدن آنها شلیک می کنند تا زخم هایی از نوع میدان نبرد ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]اهداف زنده آن ها محدود خواهد شد - سپس marksmen در بخش های مختلف بدن خود عکاسی خواهند کرد تا آسیب های نوع نبرد ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The hand gunners hopefully rally to rejoin the fray or continue to shoot at approaching enemy.
[ترجمه گوگل]توپچی های دستی امیدوارند برای پیوستن مجدد به نبرد جمع شوند یا به تیراندازی به سمت دشمن در حال نزدیک شدن ادامه دهند
[ترجمه ترگمان]The دستی امیدوار بودند که به نبرد بازگردند یا با نزدیک شدن به دشمن به تیراندازی ادامه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We left our chalet in the Loire Valley at Richelieu at 00 am on Sunday to attempt a photo shoot at the Eiffel Tower and the Arc de Triomphe.
[ترجمه گوگل]ما کلبه خود را در دره Loire در Richelieu ساعت 00 صبح روز یکشنبه ترک کردیم تا در برج ایفل و طاق پیروزی عکاسی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما خانه خود را در دره لوار در ساعت ۰۰ صبح روز یکشنبه ترک کردیم تا برای عکاسی عکسی در برج ایفل و همچنین طاق نصرت تلاش کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is illegal to rob a bank and then shoot at teller a water pistol.
[ترجمه گوگل]دزدی از بانک و سپس تیراندازی به عابر یک تپانچه آبی غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]سرقت یک بانک غیر قانونی است و سپس با یک تپانچه آبی به گوینده شلیک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• aim towards

پیشنهاد کاربران

دوستانه و غیر رسمی
تلاش برای رسیدن، به دست آوردن یا انجام دادن؛ تلاش برای

بپرس