• : تعریف: one employed in making and repairing shoes; cobbler. • مشابه: cobbler
جمله های نمونه
1. Can you recommend me a good shoemaker?
[ترجمه پارمیس] آیا می توانی یک کفاش خوب معرفی کنی
|
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک کفاش خوب به من معرفی کنید؟ [ترجمه ترگمان]آیا می توانید یک کفاش خوب را به من توصیه کنید؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The shoemaker carefully examined the leather before starting to cut out the uppers.
[ترجمه گوگل]کفاش قبل از شروع به بریدن رویه، چرم را به دقت بررسی کرد [ترجمه ترگمان]کفاش قبل از شروع به استفاده از قرص های محرک به دقت چرمی را معاینه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Gerald's grandfather is a shoemaker.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ جرالد یک کفاش است [ترجمه ترگمان]پدربزرگ جرالد کفش دوز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Shoemaker, 6 retired as a jockey on Feb. 1990, to become a trainer.
[ترجمه گوگل]شومیکر، 6 ساله در فوریه 1990 به عنوان جوکی بازنشسته شد تا مربی شود [ترجمه ترگمان]در فوریه ۱۹۹۰ به عنوان یک مربی بازنشسته شد تا مربی شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I must find a shoemaker who would fix them on the spot, so l hurried off.
[ترجمه گوگل]من باید یک کفاش پیدا کنم که آنها را در محل تعمیر کند، بنابراین من عجله کردم [ترجمه ترگمان]باید یک کفاش را پیدا کنم که آن ها را در محل درست کند، بنابراین با عجله از آنجا دور شدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Shoemaker said Friday in a statement issued by Santa Anita.
[ترجمه گوگل]شومیکر روز جمعه در بیانیه ای که توسط سانتا آنیتا منتشر شد، گفت [ترجمه ترگمان]کفاش روز جمعه در بیانیه ای که توسط سانتا آنیتا صادر شد، گفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The elves never returned, but the shoemaker continued to prosper and had good luck in everything he did.
[ترجمه گوگل]الفها هرگز برنگشتند، اما کفاش به پیشرفت خود ادامه داد و در هر کاری موفق بود [ترجمه ترگمان]جن هیچ وقت برنگشت، اما کفاش به موفقیت ادامه داد و در هر کاری موفق شد موفق شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She helped the shoemaker sell shoes.
[ترجمه گوگل]او در فروش کفش به کفاش کمک کرد [ترجمه ترگمان]به کفاش کمک کرد تا کفش ها را بفروشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The process continued, and in short order, the shoemaker became a wealthy man.
[ترجمه گوگل]این روند ادامه یافت و در کوتاه مدت، کفاش تبدیل به مردی ثروتمند شد [ترجمه ترگمان]این فرآیند ادامه یافت، و به ترتیب، کفاش ثروتمند شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Six awl make a shoemaker.
[ترجمه گوگل]شش خرطومی یک کفاش درست می کند [ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But the shoemaker was left with good luck.
[ترجمه گوگل]اما کفاش با اقبال باقی ماند [ترجمه ترگمان]اما کفاش بخت با او یار نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The shoemaker was threading stitches through tiny holes he had punched in the leather.
[ترجمه گوگل]کفاش از سوراخ های ریزی که روی چرم زده بود بخیه ها را می کشید [ترجمه ترگمان]کفاش در سوراخ های کوچکی که با مشت به چرم زده بود، بخیه می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Perhaps the shoemaker left out some cookies in the interim.
[ترجمه گوگل]شاید کفاش در این فاصله چند کلوچه را کنار گذاشته است [ترجمه ترگمان] [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. 'I am not a shoemaker by trade?
[ترجمه گوگل]من حرفه ای کفاش نیستم؟ [ترجمه ترگمان]من کفاشی نیستم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The NEAR - Shoemaker probe touched down after studying the asteroid Eros for the past year.
[ترجمه گوگل]کاوشگر NEAR - Shoemaker پس از مطالعه سیارک اروس در سال گذشته سقوط کرد [ترجمه ترگمان]این کاوشگر نزدیک به شومیکر پس از مطالعه اروس در سال گذشته به زمین خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
کفاش (اسم)
shoemaker
کفش دوز (اسم)
shoemaker
انگلیسی به انگلیسی
• cobbler, one who makes or repairs shoes as an occupation