shod

/ˈʃɑːd//ʃɒd/

معنی: کفش پوشیده، گل الود
معانی دیگر: گذشته و اسم مفعول: shoe، نعل کفش

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: a past tense and past participle of shoe.

جمله های نمونه

1. well shod for mountain climbing
دارای کفش های خوب برای کوهنوردی

2. The cobbler's wife is the worst shod.
[ترجمه محمد رضا ریحانیان پور] کوزه گر از کوزه شکسته آب می خوره.
|
[ترجمه گوگل]زن پینه دوز بدترین نعلین است
[ترجمه ترگمان]همسر The بدترین کفش shod است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's best for children's feet to be shod with real leather.
[ترجمه گوگل]بهتر است پای کودکان با چرم واقعی پوشیده شود
[ترجمه ترگمان]برای بچه ها بهتر است که با چرم واقعی کفش بپوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The children were well shod and happy.
[ترجمه گوگل]بچه ها خوش پوش و خوشحال بودند
[ترجمه ترگمان]بچه ها shod و شاد بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His large feet were shod in trainers.
[ترجمه گوگل]پاهای بزرگ او در مربیان پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]پاهای بزرگ او in بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We took the horses to be shod.
[ترجمه گوگل]اسب‌ها را بردیم تا بپوشند
[ترجمه ترگمان]اسب ها را took
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has demonstrated a strong preference for being shod in running shoes.
[ترجمه گوگل]او علاقه شدیدی به کفش دویدن نشان داده است
[ترجمه ترگمان]او یک ترجیح قوی برای نعل کردن کفش های دوندگی نشان داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All the horses must be shod with new horseshoes for the show.
[ترجمه گوگل]همه اسب ها باید با نعل های جدید برای نمایش پوشیده شوند
[ترجمه ترگمان]همه اسب ها باید نعل اسب را برای نمایش نعل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Its steel shod hooves sent sparks off the stones, like portents.
[ترجمه گوگل]سم نعل های فولادی آن جرقه هایی را مانند نشانه هایی از روی سنگ ها می فرستاد
[ترجمه ترگمان]سم های نعل دارش، مثل اشباح، جرقه ها را از سنگ ها بیرون می فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There, sure enough, was a neatly shod foot, and a hand just visible close to it.
[ترجمه گوگل]در آنجا، مطمئناً، یک پای تمیز و نعلین بود، و یک دست فقط در نزدیکی آن قابل مشاهده بود
[ترجمه ترگمان]آنجا، مطمئن بود که پای کفش راحتی است و دستی فقط در آن دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A shod note accompanied the card, informing me that it had been found on Oberleutnant Bauer's body.
[ترجمه گوگل]یک یادداشت ساده همراه کارت بود که به من اطلاع داد که روی بدن اوبرلوتنانت بائر پیدا شده است
[ترجمه ترگمان]یک یادداشت کفش که همراه کارت بود به من گفت که آن را روی جسد باور Bauer پیدا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Climatic changes may be shod term, like El Nino, or long term, like global cooling or warming over millennia.
[ترجمه گوگل]تغییرات آب و هوایی ممکن است کوتاه مدت مانند ال نینو یا درازمدت مانند سرمایش یا گرم شدن کره زمین در طی هزاران سال باشد
[ترجمه ترگمان]تغییرات Climatic ممکن است بلند باشند، مثل آل نینو، یا بلند مدت، مانند خنک شدن جهانی یا گرم شدن در طول هزاران سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are the chronically shod who would only dream of stepping out of their shoes in the shower or in bed.
[ترجمه گوگل]کسانی هستند که کفش های مزمنشان را زیر دوش می گیرند و فقط رویای این را دارند که زیر دوش یا در رختخواب از کفش بیرون بیایند
[ترجمه ترگمان]the chronically که تنها رویای قدم برداشتن از کفش های خود را در زیر دوش یا خواب دیده می شود، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Boden has written an excellent shod introduction to the theory.
[ترجمه گوگل]بودن مقدمه ای عالی برای این نظریه نوشته است
[ترجمه ترگمان]boden مقدمه ای چید بسیار عالی برای این نظریه نوشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Bergman did observe that the young man was shod with brand new moccasins of ox hide.
[ترجمه گوگل]برگمن متوجه شد که مرد جوان با موکاسین های کاملاً جدید از پوست گاو پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]برگمن در این حال متوجه شد که مرد جوان کفش چرم تازه ای از گاو نر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کفش پوشیده (اسم)
shod

گل الود (صفت)
thick, bedraggled, muddy, shod, turbid, feculent

انگلیسی به انگلیسی

• wearing shoes; equipped with shoes
shod is the past tense and past participle of shoe.

پیشنهاد کاربران

در مورد حیوانات به معنای "نعل شده" می باشد:
A shod horse: اسبی نعل شده.

بپرس