• : تعریف: a past tense and past participle of shoe.
جمله های نمونه
1. well shod for mountain climbing
دارای کفش های خوب برای کوهنوردی
2. The cobbler's wife is the worst shod.
[ترجمه محمد رضا ریحانیان پور] کوزه گر از کوزه شکسته آب می خوره.
|
[ترجمه گوگل]زن پینه دوز بدترین نعلین است [ترجمه ترگمان]همسر The بدترین کفش shod است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It's best for children's feet to be shod with real leather.
[ترجمه گوگل]بهتر است پای کودکان با چرم واقعی پوشیده شود [ترجمه ترگمان]برای بچه ها بهتر است که با چرم واقعی کفش بپوشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The children were well shod and happy.
[ترجمه گوگل]بچه ها خوش پوش و خوشحال بودند [ترجمه ترگمان]بچه ها shod و شاد بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His large feet were shod in trainers.
[ترجمه گوگل]پاهای بزرگ او در مربیان پوشیده شده بود [ترجمه ترگمان]پاهای بزرگ او in بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We took the horses to be shod.
[ترجمه گوگل]اسبها را بردیم تا بپوشند [ترجمه ترگمان]اسب ها را took [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He has demonstrated a strong preference for being shod in running shoes.
[ترجمه گوگل]او علاقه شدیدی به کفش دویدن نشان داده است [ترجمه ترگمان]او یک ترجیح قوی برای نعل کردن کفش های دوندگی نشان داده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. All the horses must be shod with new horseshoes for the show.
[ترجمه گوگل]همه اسب ها باید با نعل های جدید برای نمایش پوشیده شوند [ترجمه ترگمان]همه اسب ها باید نعل اسب را برای نمایش نعل کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Its steel shod hooves sent sparks off the stones, like portents.
[ترجمه گوگل]سم نعل های فولادی آن جرقه هایی را مانند نشانه هایی از روی سنگ ها می فرستاد [ترجمه ترگمان]سم های نعل دارش، مثل اشباح، جرقه ها را از سنگ ها بیرون می فرستاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There, sure enough, was a neatly shod foot, and a hand just visible close to it.
[ترجمه گوگل]در آنجا، مطمئناً، یک پای تمیز و نعلین بود، و یک دست فقط در نزدیکی آن قابل مشاهده بود [ترجمه ترگمان]آنجا، مطمئن بود که پای کفش راحتی است و دستی فقط در آن دیده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A shod note accompanied the card, informing me that it had been found on Oberleutnant Bauer's body.
[ترجمه گوگل]یک یادداشت ساده همراه کارت بود که به من اطلاع داد که روی بدن اوبرلوتنانت بائر پیدا شده است [ترجمه ترگمان]یک یادداشت کفش که همراه کارت بود به من گفت که آن را روی جسد باور Bauer پیدا کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Climatic changes may be shod term, like El Nino, or long term, like global cooling or warming over millennia.
[ترجمه گوگل]تغییرات آب و هوایی ممکن است کوتاه مدت مانند ال نینو یا درازمدت مانند سرمایش یا گرم شدن کره زمین در طی هزاران سال باشد [ترجمه ترگمان]تغییرات Climatic ممکن است بلند باشند، مثل آل نینو، یا بلند مدت، مانند خنک شدن جهانی یا گرم شدن در طول هزاران سال [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. There are the chronically shod who would only dream of stepping out of their shoes in the shower or in bed.
[ترجمه گوگل]کسانی هستند که کفش های مزمنشان را زیر دوش می گیرند و فقط رویای این را دارند که زیر دوش یا در رختخواب از کفش بیرون بیایند [ترجمه ترگمان]the chronically که تنها رویای قدم برداشتن از کفش های خود را در زیر دوش یا خواب دیده می شود، وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Boden has written an excellent shod introduction to the theory.
[ترجمه گوگل]بودن مقدمه ای عالی برای این نظریه نوشته است [ترجمه ترگمان]boden مقدمه ای چید بسیار عالی برای این نظریه نوشته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Bergman did observe that the young man was shod with brand new moccasins of ox hide.
[ترجمه گوگل]برگمن متوجه شد که مرد جوان با موکاسین های کاملاً جدید از پوست گاو پوشیده شده بود [ترجمه ترگمان]برگمن در این حال متوجه شد که مرد جوان کفش چرم تازه ای از گاو نر دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
کفش پوشیده (اسم)
shod
گل الود (صفت)
thick, bedraggled, muddy, shod, turbid, feculent
انگلیسی به انگلیسی
• wearing shoes; equipped with shoes shod is the past tense and past participle of shoe.
پیشنهاد کاربران
در مورد حیوانات به معنای "نعل شده" می باشد: A shod horse: اسبی نعل شده.