shock therapy

/ˈʃɑːkˈθerəpi//ʃɒkˈθerəpi/

(درمان بیماری روانی با شوک برقی) کوبه درمانی، شوک درمانی (shock treatment هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a method of treating certain mental disorders by electric shock or drugs; electroconvulsive therapy; shock treatment.

جمله های نمونه

1. The next stage in the economic shock therapy will be freeing energy prices.
[ترجمه گوگل]مرحله بعدی شوک درمانی اقتصادی، آزادسازی قیمت انرژی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]مرحله بعدی در درمان شوک اقتصادی، آزاد سازی قیمت انرژی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He will have to have shock therapy.
[ترجمه گوگل]او باید شوک درمانی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]او باید شوک درمانی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Everton, for their part, have decided that shock therapy may be the answer.
[ترجمه گوگل]اورتون به نوبه خود تصمیم گرفته است که شوک درمانی ممکن است راه حل باشد
[ترجمه ترگمان]اورتون در نقش خود، تصمیم گرفته است که شوک درمانی می تواند پاسخ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Had shock therapy been applied and not led to the results expected, then it would indeed have been a failure.
[ترجمه گوگل]اگر شوک درمانی اعمال می شد و به نتایج مورد انتظار منجر نمی شد، در واقع شکست می خورد
[ترجمه ترگمان]اگر درمان شوک اعمال شد و منجر به نتایج مورد انتظار نشد، در واقع این یک شکست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I had forgotten the delayed shock therapy effect of these bar charts.
[ترجمه گوگل]اثر شوک درمانی تاخیری این نمودارهای میله ای را فراموش کرده بودم
[ترجمه ترگمان]یادم رفته بود که اثر درمانی این بار را به تاخیر انداختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Jeter WW. Fatal circulatory failure caused by electric shock therapy. Arch Neurol Psychiatry. 194 51 : 55
[ترجمه گوگل]جتر دبلیو دبلیو نارسایی کشنده گردش خون ناشی از درمان شوک الکتریکی روانپزشکی نورول قوس 194 51: 55
[ترجمه ترگمان]Jeter WW نارسایی شدید خون ناشی از شوک الکتریکی قوس Neurol روانی سوره ۵۱: ۵۵
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Russia employed the shock therapy to accomplish the transformation from socialist economy to capitalist economy.
[ترجمه گوگل]روسیه از شوک درمانی برای انجام تحول از اقتصاد سوسیالیستی به اقتصاد سرمایه داری استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]روسیه این روش درمانی را برای انجام تغییر از اقتصاد سوسیالیستی به اقتصاد سرمایه داری به کار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The use of shock therapy to treat Internet addiction is still controversial in clinical application.
[ترجمه گوگل]استفاده از شوک درمانی برای درمان اعتیاد به اینترنت هنوز در کاربرد بالینی بحث برانگیز است
[ترجمه ترگمان]استفاده از درمان شوک برای درمان اعتیاد به اینترنت هنوز در کاربرد بالینی بحث برانگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This withdrawal is killing me. It's like shock therapy to my guts.
[ترجمه گوگل]این عقب نشینی مرا می کشد این مثل شوک درمانی به روده من است
[ترجمه ترگمان] این ترک اعتیاد داره منو میکشه مثل برخورد شوک به دل و روده هام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Shock therapy: Method of treating psychiatric disorders by inducing shock through drugs or electric current.
[ترجمه گوگل]شوک درمانی: روشی برای درمان اختلالات روانپزشکی با ایجاد شوک از طریق دارو یا جریان الکتریکی
[ترجمه ترگمان]روش درمانی: روش درمان اختلالات روانی از طریق القای شوک ناشی از دارو یا جریان الکتریکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The subsidiary organization suddenly found itself in need of administering shock therapy to its members.
[ترجمه گوگل]سازمان فرعی ناگهان خود را نیازمند اجرای شوک درمانی برای اعضای خود دید
[ترجمه ترگمان]سازمان تابعه به طور ناگهانی خود را در مدیریت شوک درمانی به اعضای خود یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The first, Thomas F. . Eagleton, was axed after it was disclosed he had undergone electric shock therapy for depression.
[ترجمه گوگل]اولی، توماس اف ایگلتون، پس از اینکه مشخص شد برای افسردگی تحت درمان شوک الکتریکی قرار گرفته است، تبر شد
[ترجمه ترگمان]اولین، توماس اف Eagleton پس از فاش شدن درمان شوک الکتریکی برای افسردگی اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All this is important because of the argument that shock therapy has been a mistake.
[ترجمه گوگل]همه اینها به دلیل این استدلال که شوک درمانی یک اشتباه بوده است مهم است
[ترجمه ترگمان]تمام این موارد به دلیل این بحث مهم است که شوک درمانی یک اشتباه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Others might think it takes a controlled dangerous substance or shock therapy.
[ترجمه گوگل]برخی دیگر ممکن است فکر کنند که به یک ماده خطرناک کنترل شده یا شوک درمانی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر ممکن است فکر کنند که یک ماده خطرناک کنترل شده و یا درمان شوک را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• form of medical treatment that uses electric shocks
shock therapy or shock treatment is a way of treating mental illness by passing an electric current through a patient's brain.
you can refer to the use of extreme policies or actions to solve a particular problem, especially to solve it quickly, as shock therapy or shock treatment.

پیشنهاد کاربران

شوک درمانی ( اسم ) : روشی برای درمان برخی اختلالات روانی با دادن شوک الکتریکی به بیمار بیهوش برای ایجاد تشنج صرعی
بهت درمانی [در متونِ غیر روانپزشکی و پزشکی]

بپرس