shoal

/ʃoʊl//ʃəʊl/

معنی: گروه، کم ژرفا، تپه زیرابی، کم عمق شدن، دسته شدن
معانی دیگر: جماعت کثیر، توده ی انبوه (از مردم)، دسته ی بزرگ ماهی، گله ی ماهی، (جای کم عمق در دریا و رود و غیره) آبتل، سنار، پایاب، گدار، کم ژرفا شدن یا کردن، کم عمق شدن یا کردن، تنگ، کم جای

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a shallow area within a body of water.
مشابه: shallow

(2) تعریف: an elevated ridge or area in the bottom of a body of water, esp. one that is uncovered at low tide; sandbar.
صفت ( adjective )
• : تعریف: shallow, esp. when constituting a hazard for boats.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: shoals, shoaling, shoaled
• : تعریف: to become shallower.
مشابه: shallow
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: shoaly (adj.)
(1) تعریف: to cause to become shallower.

(2) تعریف: to sail or pilot (a vessel) into dangerously shallow waters; run aground.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a large group of fish, dolphins, or whales; school.

(2) تعریف: any large number of things or persons; crowd; throng.
مشابه: confluence, swarm
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: shoals, shoaling, shoaled
• : تعریف: to gather into a large group; throng.

جمله های نمونه

1. The shark described a circle around the shoal of fish.
[ترجمه گوگل]کوسه دایره ای را در اطراف دسته ماهی توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]کوسه دایره ای را دور دسته های ماهی توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A shoal of fish swam past.
[ترجمه گوگل]دسته ای از ماهی ها شنا کردند
[ترجمه ترگمان]دسته ای از ماهی ها از کنار او رد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The boat ran aground on a shoal.
[ترجمه گوگل]قایق در یک سوله به گل نشست
[ترجمه ترگمان]قایق به گل نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A shoal of fish swam past heading for the open sea .
[ترجمه گوگل]دسته ای از ماهی ها با شنا به سمت دریای آزاد حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]دسته ای از ماهی ها از کنار دریا گذشتند و به طرف دریای آزاد رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When I have a shoal of feeding bream in the swim I can not rest easy.
[ترجمه گوگل]هنگامی که من یک دسته از ماهی را در شنا تغذیه می کنم، نمی توانم راحت باشم
[ترجمه ترگمان]وقتی یک گله از ماهی سیم را در شنا دارم، خیالم راحت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A shoal makes an impressive sight, especially as they are one of the few catfish active by day.
[ترجمه گوگل]یک پشته منظره چشمگیری ایجاد می کند، به خصوص که آنها یکی از معدود گربه ماهی های فعال روزانه هستند
[ترجمه ترگمان]یک گله باعث می شود که یک منظره چشمگیر به نظر برسد، به خصوص که آن ها یکی از معدود گربه ماهی در روز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Shoal Creek overflowed its banks Friday.
[ترجمه گوگل]Shoal Creek روز جمعه از بانک های خود سرریز شد
[ترجمه ترگمان]نهر طغیان رود در روز جمعه از بانک های آن طغیان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A small shoal of big bream may patrol a beat no wider than five yards.
[ترجمه گوگل]یک دسته کوچک از ماهی بزرگ ممکن است با ضربانی که بیش از پنج یارد نباشد گشت زنی کند
[ترجمه ترگمان]دسته ای کوچک از ماهی سیم بزرگ شاید بیشتر از پنج متر رد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Keep Pim. pictus in a shoal.
[ترجمه گوگل]پیم را نگه دارید pictus در یک پشته
[ترجمه ترگمان] به \"Pim\" ادامه بده pictus در دسته های کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is a great shoal of sprats that has assembled in these inshore waters.
[ترجمه گوگل]این یک دسته بزرگ از اسپات است که در این آب های ساحلی جمع شده است
[ترجمه ترگمان]این دسته ای عظیم از sprats است که در این آب های ساحلی جمع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Note how the smallest fish in the shoal make sudden, unthinking darts in the current.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که چگونه کوچکترین ماهی در کمان، دارت های ناگهانی و غیرقابل فکر را در جریان جریان ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که چگونه کوچک ترین ماهی در این رمه به طور ناگهانی و بدون تفکر در جریان حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Enoch's raft was carried by a shoal of fish to Culross where she was baptised by St Serf.
[ترجمه گوگل]قایق خنوخ توسط یک دسته ماهی به کولروس برده شد و در آنجا توسط سنت سرف غسل تعمید یافت
[ترجمه ترگمان]کلک خنوخ با گله ای ماهی که از سنت serf غسل تعمید داده شده بود، حمل می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The small shoal fish shimmer in the background.
[ترجمه گوگل]کوچولوهای کوچک ماهی در پس زمینه می درخشند
[ترجمه ترگمان]ماهی های shoal کوچک در پس زمینه پدیدار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The shoal consists of lots of females and a single large male.
[ترجمه گوگل]کول از تعداد زیادی ماده و یک نر بزرگ تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]این رمه از تعداد زیادی ماده و یک نر بزرگ تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گروه (اسم)
many, school, section, outfit, mass, heap, cohort, kind, flock, society, assembly, clique, ring, troop, team, pack, army, host, corps, group, company, platoon, folk, crowd, class, gang, clinch, cluster, bunch, ensign, fry, shoal, bevy, concourse, swarm, throng, congregation, covey, herd, multitude, horde, legion, rout, skulk, squad

کم ژرفا (اسم)
shoal, shallow

تپه زیرابی (اسم)
shoal

کم عمق شدن (فعل)
shoal

دسته شدن (فعل)
beehive, shoal, gam

تخصصی

[عمران و معماری] آستانه - کم عمق - کم عمق شدن - آبتل
[زمین شناسی] آبتل، تپه زیرآب - صفت: دارای عمق کم، کم عمق. اسم: الف) محل نسبتاً کم عمق در رود، دریاچه، دریا یا سایر توده های آب را گویند. Shallows. ب) پشته، کنار یا سد غرق شده را گویند که از ماسه یا سایر مواد تحکیم نیافته ساخته شده و یا توسط آنها پوشیده شده است و از کف توده یا پیکره آب تا نزدیک سطح بالا می آید و خطری را برای کشتی رانی ایجاد می کند. بالاخص برآمدگی، یا ناحیه ای مانند برآمدگی در عمق 10 فاتوم (سابقاً 6 فاتوم) یا کمتر را گویند که از موادی به جز سنگ یا مرجان تشکیل شده باشد. این برآمدگی ممکن است در آب پایین، آشکار و نمایان شود. مقایسه شود با: reef. ج) در گمانه زنی، منطقه سنگی در کف دریا را گویند. د) رشدی از پوشش گیاهی بر روی قاعده دریاچه عمیق را گویند که در هر عمقی ظاهر می شود. فعل: به تدریج کم عمق شدن؛ باعث کم عمق شدن؛ پر شدن یا انسداد با یک آتبل؛ رسیدن از یک عمق بیشتر به عمقی کمتر آب را گویند.
[آب و خاک] جزیره نما، آستانه رسوب گذاری

انگلیسی به انگلیسی

• sand bank in shallow water; area of shallow water; school of fish; large group of people or things
throng, crowd together, gather into a large group (of fish, etc.); become shallow; make shallow
a shoal of fish is a large group of them swimming together.

پیشنهاد کاربران

NOUN
جماعت کثیر - توده ی انبوه - دسته ی بزرگ ماهی - گله ی ماهی
💠 A 40 - minute cruise takes us to a tropical paradise with turquoise blue water and a bustling underwater life. It is an active coral reef and snorkelling yields rich dividends. “Hey, there’s a hawksbill turtle up ahead, ” someone in our group bobbed up above the water surface, took off the tube momentarily from the mouth and yelled. The rest of us took the lead and swam behind him. We met not one but two turtles, parent and baby, which were not shy of our boat captain’s waterproof camera. Shoals of colourful fish swam by, unmindful of our presence. An hour later, it was only hunger pangs which forced us to return to the boat for lunch.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس