shirty

/ˈʃɝːti//ˈʃɜːti/

(انگلیس - خودمانی) بدخلق، زودخشم، زودرنج

جمله های نمونه

1. Don't get shirty with me-I was only trying to help!
[ترجمه محسن بلوچی] با من بدخلقی نکن - من فقط سعی می کردم کمک کنم!
|
[ترجمه گوگل]با من پیراهن نشو - من فقط سعی کردم کمک کنم!
[ترجمه ترگمان]با من درگیر نشو - من فقط سعی می کردم کمک کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't get shirty with me - this is your fault, not mine.
[ترجمه گوگل]با من پیراهن نشو - این تقصیر توست نه من
[ترجمه ترگمان]با من درگیر نشو - این تقصیر تو بود، نه من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He got quite shirty with me.
[ترجمه گوگل]او با من کاملا پیراهن شد
[ترجمه ترگمان]اون با من کاملا تحت تاثیر قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't get shirty with me!
[ترجمه گوگل]با من پیراهن نشو!
[ترجمه ترگمان]با من عشق بازی نکن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No need to get shirty !
[ترجمه گوگل]نیازی به پیراهن نیست!
[ترجمه ترگمان]! نیازی نیست که \"shirty\" رو بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There are lots of shirty assertions about independence, few actively demonstrated.
[ترجمه گوگل]بسیاری از اظهارات پیراهنی در مورد استقلال وجود دارد که تعداد کمی به طور فعال نشان داده شده اند
[ترجمه ترگمان]اظهارات shirty زیادی درباره استقلال وجود دارد که تعداد کمی از آن ها به طور فعال نشان داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Laughing boys . . . or getting shirty?
[ترجمه گوگل]پسران خندان یا پیراهن شدن؟
[ترجمه ترگمان]مسخره کردن پسرا یا اخراج شدن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's no need to get shirty with the naughty guy.
[ترجمه گوگل]نیازی به پیراهن با پسر بدجنس نیست
[ترجمه ترگمان]لازم نیست با اون آدم شرور ارتباط برقرار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He hardly ever gets shirty and does not half stand up for his rights.
[ترجمه گوگل]او به ندرت پیراهن می شود و نیمی از حقوق خود را حفظ نمی کند
[ترجمه ترگمان]او به ندرت shirty می گیرد و نیمی از حقوق خود را تحمل نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Jack didn't like it and he was a bit shirty with Maurice.
[ترجمه گوگل]جک آن را دوست نداشت و با موریس کمی پیراهن بود
[ترجمه ترگمان]جک آن را دوست نداشت و کمی shirty با موریس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The state pension, also linked to the RPI, must go up by at least 5%, gold wow, following a promise made by ministers a few years ago when inflation fell and pensioners got shirty .
[ترجمه گوگل]حقوق بازنشستگی دولتی، که به RPI نیز مرتبط است، باید حداقل 5 درصد افزایش یابد، به دنبال وعده ای که چند سال پیش توسط وزیران داده شد، زمانی که تورم کاهش یافت و بازنشستگان پیراهن شدند
[ترجمه ترگمان]پس از قولی که چند سال پیش در زمانی که تورم سقوط کرد و مستمری بگیران پرداخت شد، این مستمری دولتی که با RPI نیز مرتبط است، باید حداقل ۵ درصد، طلا، و به دنبال قولی که چند سال پیش توسط وزرا به عمل آمد، افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bad-tempered, irritable, irascible, grouchy
if you describe someone as shirty, you mean that they are behaving in a bad-tempered and rude way; an informal word.

پیشنهاد کاربران

Shirty is a slang term used to describe someone who is easily annoyed or angered. It can also refer to someone who is being confrontational or aggressive.
اصطلاح عامیانه
کسی که به راحتی عصبانی یا دلخور می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین شخصی که جنجالی یا پرخاشگر است.
مثال؛
He got shirty with me when I asked him to help.
A person might say, “I don’t know why she’s so shirty all the time. ”
Someone might comment, “He tends to get shirty when he’s tired or stressed. ”

بپرس