shirttail


معنی: پشت پیراهن، دامن پیراهن
معانی دیگر: بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار می رود، ته پیراهن، (خودمانی) اطلاعاتی که در آخر مقاله ی روزنامه افزوده می شود (معمولا توسط یک نویسنده ی دیگر)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the portion of a shirt below the waistline, esp. in the back.
صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) of little importance, value, or means.

- a shirttail enterprise
[ترجمه گوگل] یک شرکت دم پیراهنی
[ترجمه ترگمان] یک شرکت shirttail
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He wore sandals and old jeans and his shirt-tails weren't tucked in.
[ترجمه گوگل]صندل و شلوار جین کهنه می پوشید و دم پیراهنش را در نمی آورد
[ترجمه ترگمان]شلوار جین و شلوار جین کهنه پوشیده بود و دم پیراهنش را جمع نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In his corner, a second pulls Ali's shirt-tail from his trousers; the top button remains buttoned.
[ترجمه گوگل]در گوشه اش، ثانیه ای دم پیراهن علی را از شلوارش بیرون می کشد دکمه بالایی دکمه باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]در گوشه اتاق، یک ثانیه یقه پیراهن علی را از شلوارش بیرون کشید؛ دکمه بالای تکمه بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His shirt-tails flapping in the breeze, he faced the green at an angle of forty-five degrees and sliced every shot.
[ترجمه گوگل]دم‌های پیراهنش در نسیم تکان می‌خورد، با زاویه چهل و پنج درجه با سبزه روبه‌رو شد و هر شات را تکه تکه کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که دم پیراهنش در باد تکان می خورد، با زاویه ای به رنگ سبز با زاویه چهل و پنج درجه رو به رو می شد و هر عکس را برش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His shirttail protruded from beneath his coat.
[ترجمه گوگل]دم پیراهنش از زیر کتش بیرون زده بود
[ترجمه ترگمان]پیراهنش از زیر کتش بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Something must be getting to me, he thought, yanking out his shirttail and wiping at his eyes.
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که باید چیزی به من برسد، دم پیراهنش را بیرون آورد و چشمانش را پاک کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که پیراهنش را می کشید و چشمانش را پاک می کرد، باخود گفت: حتما یک چیزی باید به من برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Planned grosgrain ribbon inside the hem made the "tennis tail" a longer back shirttail for easy tucking curl up.
[ترجمه گوگل]نوار غلات طراحی شده در داخل سجاف، "دم تنیس" را به یک دم پیراهن پشتی بلندتر تبدیل کرد تا به راحتی جمع شود
[ترجمه ترگمان]روبان صورتی برنامه ریزی شده در داخل لبه، \"دم تنیس\" را به مدت طولانی به عقب برد تا جمع شوند تا جمع شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "Oh, this is really nice, " he'd say, pointing out the button-down collar or extra-long shirttail .
[ترجمه گوگل]او با اشاره به یقه دکمه دار یا دم پیراهن بسیار بلند گفت: "اوه، این واقعاً خوب است "
[ترجمه ترگمان]او دکمه پیراهنش را با پیراهن بلند بالا نشان داد و گفت: اوه، این واقعا قشنگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پشت پیراهن (اسم)
shirttail

دامن پیراهن (اسم)
shirttail

انگلیسی به انگلیسی

• bottom part of a shirt that reaches below the waist, part of a shirt that is usually tucked into one's pants
a man's shirt-tails are the long parts of his shirt below the waist, which are normally tucked into his trousers.

پیشنهاد کاربران

بپرس