معنی: چین زنی، کوک زنیمعانی دیگر: چین، پلیسه (به ویژه در حاشیه ی پرده و پشت دری)
بررسی کلمه
اسم ( noun )
• : تعریف: a drawing up or gathering up of cloth on three or more parallel threads, or a trim made by this method.
جمله های نمونه
1. Add shirring to back joint waist seam . Ensure shirring matches shirring along front waist seam.
[ترجمه گوگل]شرینگ را به درز کمر مفصل پشت اضافه کنید اطمینان حاصل کنید که شرینگ در امتداد درز جلوی کمر با هم مطابقت دارد [ترجمه ترگمان]shirring را به درزه ای کمر مشترک اضافه کنید مطمین شوید که shirring در امتداد درز کمر قرار داشته باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Gathering Foot: for even, permanent shirring.
[ترجمه گوگل]پا جمع آوری: برای شر کردن یکنواخت و دائمی [ترجمه ترگمان]جمع آوری پا: برای even دائمی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The trick of shirring and simmering the eggs in seasoned cream is timing and temperature.
[ترجمه گوگل]ترفند هم زدن و آب پز کردن تخم مرغ ها در خامه چاشنی زمان بندی و درجه حرارت است [ترجمه ترگمان]حقه shirring و simmering تخم مرغ در کرم فصلی زمان بندی و دما است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Gathered shirring at center bust.
[ترجمه گوگل]جمع شده در قسمت نیم تنه وسط [ترجمه ترگمان]تجمع shirring در مرکز [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Shirr A technique to gather up fabric on the stitch line where fullness in the garment is desired. Shirring is sometimes thought of as multiple rows of gathers.
[ترجمه گوگل]Shirr تکنیکی برای جمع کردن پارچه روی خط بخیه جایی که پر بودن لباس مورد نظر است گاهی اوقات شرینگ را به عنوان چند ردیف مجموعه در نظر می گیرند [ترجمه ترگمان]shirr تکنیکی برای جمع کردن پارچه روی خط بخیه که در آن کامل بودن لباس مورد نظر است Shirring گاهی به عنوان چند ردیف جمع آوری می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید