shipper

/ˈʃɪpər//ˈʃɪpə/

معنی: دریا نورد، محموله کشتی، مسافر کشتی، اهرم ساعت، حمل کمننده کالا با کشتی
معانی دیگر: (شخص یا آژانس) ترابر، رساننده ی کالا، موسسه ی ترابری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person in the business of sending and delivering goods; shipping agent.

جمله های نمونه

1. Small shippers are most often disserviced by transportation breakdown.
[ترجمه گوگل]حمل‌کننده‌های کوچک اغلب به دلیل خرابی حمل‌ونقل بی‌خبر می‌شوند
[ترجمه ترگمان]حاملان کوچک اغلب با شکست حمل و نقل مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Shellfish shippers are certified and each package of shellfish should bear the certificate number of the shipper.
[ترجمه گوگل]ارسال کنندگان صدف دارای گواهینامه هستند و هر بسته صدف باید دارای شماره گواهی ارسال کننده باشد
[ترجمه ترگمان]حاملان کشتی دارای گواهی هستند و هر بسته صدف باید تعداد گواهی of را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Shippers like to see the same longshoremen, proficient at operating forklifts and the like, he said.
[ترجمه گوگل]او گفت که کشتی‌گیران دوست دارند همان کارگران ساحلی را ببینند که در کار با لیفتراک و موارد مشابه مهارت دارند
[ترجمه ترگمان]او گفت که Shippers دوست دارند همان longshoremen را ببینند، در عملیات forklifts و امثال آن ها مهارت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Each firm is a low cost shipper to its own market, a high cost shipper to the other market.
[ترجمه گوگل]هر شرکتی یک ارسال کننده کم هزینه به بازار خود و یک ارسال کننده با هزینه بالا به بازار دیگر است
[ترجمه ترگمان]هر شرکت قیمت پایین تری برای بازار خود دارد که هزینه بالایی برای بازار دیگر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their customers, the shippers and receivers, want their goods on demand.
[ترجمه گوگل]مشتریان آنها، فرستنده و گیرنده، کالاهای خود را در صورت تقاضا می خواهند
[ترجمه ترگمان]مشتریان آن ها، ارسال کنندگان و گیرنده، خواستار کالاهای خود در مورد تقاضا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Before Saturday, shippers had reason to be paranoid about running in California.
[ترجمه گوگل]قبل از شنبه، حمل‌کننده‌ها دلایلی داشتند که در مورد دویدن در کالیفرنیا پارانویا باشند
[ترجمه ترگمان]پیش از روز شنبه، shippers باید در مورد دویدن در کالیفرنیا بدبین باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The chief need of large shippers and carriers is' to process information for the flow of goods.
[ترجمه گوگل]نیاز اصلی فرستنده‌ها و حامل‌های بزرگ، پردازش اطلاعات برای جریان کالا است
[ترجمه ترگمان]نیاز اصلی به حاملان و حاملان بزرگ برای پردازش اطلاعات مربوط به جریان کالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Once established, these boundaries enabled shippers, carriers, banks, and insurance companies to contract for appropriate insurance coverage.
[ترجمه گوگل]پس از ایجاد، این مرزها به فرستنده‌ها، شرکت‌های حمل‌ونقل، بانک‌ها و شرکت‌های بیمه این امکان را می‌دهد تا برای پوشش بیمه مناسب قرارداد ببندند
[ترجمه ترگمان]پس از تاسیس، این مرزها shippers، حامل ها، بانک ها و شرکت های بیمه را قادر ساخت تا برای پوشش بیمه مناسب قرارداد ببندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. West Coast shippers are for it.
[ترجمه گوگل]حمل و نقل های ساحل غربی برای آن هستند
[ترجمه ترگمان]حاملان ساحل غربی برای آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The protection given by the Harter Act to shippers and consignees benefited banks and secured creditors.
[ترجمه گوگل]حفاظتی که توسط قانون هارتر از حمل‌کنندگان و دریافت‌کنندگان کالا به عمل می‌آید به نفع بانک‌ها و تضمین‌کننده طلبکاران بود
[ترجمه ترگمان]حمایت از قانون Harter برای ارسال کنندگان و consignees از بانک ها و طلبکاران خارجی بهره مند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These object instances are the orderer and shipper properties in the Service specification class.
[ترجمه گوگل]این نمونه‌های شی، ویژگی‌های سفارش‌دهنده و ارسال‌کننده در کلاس Service specification هستند
[ترجمه ترگمان]این موارد شی خواص orderer و shipper در کلاس ویژگی خدمات هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The coal-and-lumber dealer and the cattle shipper sat on opposite sides of the hard coal-burner, their feet on the nickelwork.
[ترجمه گوگل]دلال زغال سنگ و الوار و حمل کننده گاو در طرف مقابل زغال سوز نشسته بودند و پاهایشان روی قطعات نیکل بود
[ترجمه ترگمان]The و - که روی زمین نشسته بودند و پاهایشان را روی the گذاشته بودند، در دو طرف شعله آتش نشسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The shipper should be apparent condition of the damaged or defective goods repaired or replaced.
[ترجمه گوگل]فرستنده باید وضعیت ظاهری کالای آسیب دیده یا معیوب را تعمیر یا تعویض کند
[ترجمه ترگمان]The باید در شرایط ظاهری آسیب دیده یا معیوب بوده و یا تعویض شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Article 69 The shipper shall pay the freight to the carrier as agreed.
[ترجمه گوگل]ماده 69- فرستنده باید کرایه حمل را طبق توافق به متصدی حمل بپردازد
[ترجمه ترگمان]ماده ۶۹: shipper باید محموله را به شرکت حمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دریا نورد (اسم)
sailor, seafarer, mariner, sailer, navigator, seagoing, shipper, seagoer

محموله کشتی (اسم)
shipper

مسافر کشتی (اسم)
shipper

اهرم ساعت (اسم)
shipper

حمل کمننده کالا با کشتی (اسم)
shipper

تخصصی

[حسابداری] فرستنده کالا
[نساجی] حمل کننده کالا با کشتی - محموله کشتی

انگلیسی به انگلیسی

• one who ships cargo, one who sends goods from one place to another (via ship, aircraft, etc.)

پیشنهاد کاربران

حمل کننده/فرستنده.
طرفی است که با یک متصدی باربری قرارداد حمل می بندد و هزینه حمل را می پردازد. در مورد محموله هایی که کرایه شان را قبل از جابجایی پرداخت می کنند، فرستنده معمولاً فروشنده است و در مورد محموله هایی که کرایه شان را بعد از حمل وصول می کنند، فرستنده معمولاً خریدار است.
a company that is responsible for transporting goods from one place to another, by air, sea, road, etc
شرکتی که وظیفه حمل و نقل کالا از مکانی به مکان دیگر را از طریق هوایی، دریایی، جاده ای و غیره به عهده دارد
...
[مشاهده متن کامل]

The company is a shipper of bulk cargo like lumber and grain.
It is important to note that each time an oil company hires such a shipper, the operator's credentials are checked carefully.
wine shippers

shipper
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/shipper
متصدی حمل و نقل دریایی
باربری هم میتونه باشه. شرکت هایی که وظیفشون حمل کردن کالاهای ارسالی است.
حمل کننده
و کیپاپر ها و آرمی ها اصتلاحی مثل ( ویکوک شیپر ) استفاده میکنن
shipper ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: فرستنده 1
تعریف: شخص حقیقی یا حقوقی که با خط کشتی رانی یا مالک کشتی برای حمل کالا قرارداد می‏بندد
حمل کننده
فرستنده

بپرس