shipboard

/ˈʃɪpˌbɔːrd//ˈʃɪpbɔːd/

معنی: کنار کشتی، پهلوی کشتی، صحنه کشتی
معانی دیگر: عرشه ی کشتی، (در) کشتی، عرشه ی ناو، وابسته به عرشه ی کشتی، وابسته به کشتی، (مهجور) کنار کشتی، هر یک از دو طرف کشتی، سوار کشتی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: occurring on a ship, or used on a ship.

- a shipboard conversation
[ترجمه گوگل] مکالمه روی کشتی
[ترجمه ترگمان] یک مکالمه روی عرشه کشتی،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a shipboard desk
[ترجمه گوگل] یک میز کشتی
[ترجمه ترگمان] روی میز کنار کشتی،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. shipboard activities
فعالیت های روی کشتی

2. they stood on shipboard
روی عرشه ی کشتی ایستادند.

3. Laymen, Columbus among them, would lead shipboard worship.
[ترجمه گوگل]افراد غیر روحانی، از جمله کلمب، عبادت کشتی را رهبری می کردند
[ترجمه ترگمان]laymen، کریستوف کلمب در میان آن ها، به سوی عرشه کشتی هدایت می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And, the Navy is having trouble filling shipboard billets with enough sonar and fire control technicians, who require extensive schooling.
[ترجمه گوگل]و، نیروی دریایی در پر کردن شمش های کشتی با تکنسین های کافی سونار و کنترل آتش، که نیاز به آموزش گسترده دارند، مشکل دارد
[ترجمه ترگمان]و نیروی دریایی با پر کردن چوب روی عرشه کشتی دارای ردیاب صوتی کافی و تکنسین های کنترل آتش که نیاز به تحصیلات گسترده دارند، دچار مشکل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. France was to turn her back on shipboard aviation for another ten years.
[ترجمه گوگل]فرانسه قرار بود ده سال دیگر به هوانوردی روی کشتی پشت کند
[ترجمه ترگمان]فرانسه مجبور شد تا ده سال دیگر به هوانوردی روی عرشه کشتی برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Expect to find yourself shipboard quite suddenly and quite soon.
[ترجمه گوگل]انتظار داشته باشید که خود را کاملاً ناگهانی و خیلی زود در کشتی پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]انتظار داشته باشید که به این زودی خود را در این کشتی پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Responsible for shipboard performance, dry docking repairs and maintenance.
[ترجمه گوگل]مسئول عملکرد کشتی، تعمیرات و نگهداری اسکله خشک
[ترجمه ترگمان]مسیول عملکرد روی عرشه کشتی، تعمیر و نگهداری خشک و تعمیر و نگهداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Starboard cruise service is the largest shipboard concessionaire in the world.
[ترجمه گوگل]سرویس کروز استاربرد بزرگترین شرکت امتیاز کشتی در جهان است
[ترجمه ترگمان]سرویس مسافرتی Starboard بزرگ ترین کشتی concessionaire روی عرشه کشتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Record every steering needed time when the shipboard form one side to the other.
[ترجمه گوگل]زمانی که کشتی از یک طرف به طرف دیگر تشکیل می شود، هر زمان لازم برای فرمان را یادداشت کنید
[ترجمه ترگمان]هر فرمان را زمانی که روی عرشه یک طرف را به طرف دیگر شکل می دهد ثبت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The survivability indices of Shipboard Power System (SPS) are important to evaluate the performance of ship operation and combat.
[ترجمه گوگل]شاخص‌های بقای سیستم قدرت کشتی (SPS) برای ارزیابی عملکرد عملیات کشتی و نبرد مهم هستند
[ترجمه ترگمان]پایداری شاخص های سیستم قدرت Shipboard (SPS)برای ارزیابی عملکرد عملیات کشتی و نبرد اهمیت بسیاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Naval ship cable and shipboard cable are main products of the Pu Hong Cable Works.
[ترجمه گوگل]کابل کشتی نیروی دریایی و کابل کشتی از محصولات اصلی Pu Hong Cable Works هستند
[ترجمه ترگمان]کابل کشتی دریایی و کابل روی عرشه محصولات اصلی of Hong هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Real time shipboard analysis and multielement analysis in laboratory are two aspects of modern analytic technique of chemical components in rich cobalt crust in Pacific.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل زمان واقعی کشتی و تجزیه و تحلیل چند عنصری در آزمایشگاه دو جنبه از تکنیک تحلیلی مدرن اجزای شیمیایی در پوسته کبالت غنی در اقیانوس آرام است
[ترجمه ترگمان]تحلیل زمان واقعی بر روی عرشه کشتی و آنالیز multielement در آزمایشگاه دو جنبه از تکنیک تحلیلی مدرن اجزای مواد شیمیایی در پوسته غنی کبالت در اقیانوس آرام هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Do you think there's a shipboard romance going on here?
[ترجمه گوگل]آیا فکر می کنید اینجا یک عاشقانه روی کشتی در جریان است؟
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی یه کشتی عاشقانه اینجا داره اتفاق می افته؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And SPA - H steel is a perfect shipboard container's material for its excellent anti - atmospheric and - seawater corrosion attribute.
[ترجمه گوگل]و فولاد SPA - H به دلیل ویژگی عالی ضد خوردگی اتمسفر و خوردگی آب دریا یک ماده عالی برای کانتینر کشتی است
[ترجمه ترگمان]و SPA - H یک ماده یک کانتینر در کشتی عالی برای مشخصه عالی ضد آب و ضد آب دریا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کنار کشتی (اسم)
shipboard

پهلوی کشتی (اسم)
shipboard

صحنه کشتی (اسم)
shipboard

انگلیسی به انگلیسی

• (archaic) deck of a ship, side of a ship; state of being on board a ship
designed for use on a ship; occurring or happening on a ship

پیشنهاد کاربران

بپرس