1. ship ahoy!
هی ! کشتی (پدیدار شد)!
2. ship building
کشتی سازی
3. ship chandler
فروشنده ای که وسایل مورد نیاز ملوانان را می فروشد
4. ship rig
نوع بادبان های کشتی
5. ship out
1- با کشتی سفر کردن،با کشتی رفتن 2- با کشتی فرستادن 3- رفتن،ول کردن و رفتن (به واسطه ی عدم موفقیت و غیره)
6. ship over
در نیروی دریایی نام نویسی کردن،به خدمت نیروی دریایی درآمدن
7. a ship at forty degrees north latitude
کشتی واقع در عرض جغرافیایی (پهنا رج) چهل درجه ی شمالی
8. a ship equipped with every modern means of navigation
کشتی دارای همه گونه وسایل ناوبری جدید
9. a ship freighted with bananas
کشتی که موز بار آن شده است.
10. a ship hove into sight
یک کشتی به معرض دید ما آمد.
11. a ship of 10 meter draft
یک کشتی با آب نشین ده متری
12. a ship running before the wind
یک کشتی که در جلو باد به تندی حرکت می کند
13. a ship sailing under swedish colors
یک کشتی که تحت لوای (یا پرچم) سوئد حرکت می کند
14. a ship standing out of the harbor
یک کشتی در حال خارج شدن از بندرگاه
15. a ship stranded by the storm
کشتی که توفان آنرا به گل نشانده است
16. a ship that draws five meters of water
یک کشتی که آبخور آن پنج متر است.
17. a ship that mounts six cannons
یک کشتی که شش توپ دارد
18. each ship flies its own country's flag
هر کشتی پرچم کشور خود را می افرازد.
19. our ship hugged the coast all the way to alaska
کشتی ما در تمام مسیر آلاسکا در راستای کرانه حرکت می کرد.
20. our ship made slow headway
کشتی ما به آهستگی جلو می رفت.
21. our ship replied to the french ship's signals
کشتی ما به علامت های کشتی فرانسوی پاسخ داد.
22. our ship was detached to guard the harbour
ناو ما برای پاسداری از بندرگاه گسیل شد.
23. that ship was really a picture with all its sails unfurled
آن کشتی با بادبان های گسترده اش واقعا دیدنی بود.
24. the ship berthed two hours ago
کشتی دو ساعت پیش پهلو گرفت.
25. the ship came into dock
کشتی پهلو گرفت.
26. the ship canted over
کشتی چپه شد.
27. the ship carried a crew of twenty and ninety passengers
کشتی بیست ملوان و نود مسافر داشت.
28. the ship crossed the ocean
کشتی از اقیانوس رد شد.
29. the ship had listed to one side and was close to tipping over
کشتی به یک سوخم شده بود و نزدیک بود واژگون شود.
30. the ship is in trim
کشتی ترازمند است (یک وری نیست).
31. the ship is out of trim
کشتی ترازمند نیست (لم داده است).
32. the ship labored in the rough sea
کشتی در دریای متلاطم تقلا می کرد.
33. the ship landed the goods at bushehr
کشتی محمولات را در بوشهر تخلیه کرد.
34. the ship limped into the harbor
کشتی لک لک کنان خود را به بندرگاه رساند.
35. the ship locked into the new canal
کشتی از آب بند وارد آبراه جدید شد.
36. the ship logged 100 miles that day
آن روز کشتی 100 مایل پیمود.
37. the ship made port
کشتی به بندر رسید.
38. the ship nosed its way into the harbor
کشتی رو به جلو وارد لنگرگاه شد.
39. the ship pitched violently in the stormy sea
در دریای طوفانی کشتی بشدت دچار تلاطم شد.
40. the ship put into the bay to avoid the storm
برای احتراز از توفان،کشتی به داخل خلیج رفت.
41. the ship ran aground
کشتی به گل نشست.
42. the ship sank and we weltered in the sea for five days
کشتی غرق شد و ما پنج روز با امواج دریا دست به گریبان بودیم
43. the ship sank in ten minutes
ظرف ده دقیقه کشتی غرق شد.
44. the ship sprang a leak
کشتی سوراخ شد.
45. the ship struck a rock
کشتی به سنگ خورد.
46. the ship was barely visible on the horizon
به سختی می شد کشتی را در افق دید.
47. the ship was being battered by the waves
کشتی داشت زیر کوبش های امواج متلاشی می شد.
48. the ship was carrying arms and about one hundred combatants
کشتی حامل جنگ افزار و حدود صد نفر رزمنده بود.
49. the ship was holed in several places
کشتی در چندین جا سوراخ شده بود.
50. the ship was sound and tight
کشتی بی عیب و بی سوراخ بود.
51. the ship was stemming toward the sunset
کشتی به سوی غروب آفتاب پیش می رفت.
52. the ship was too deep of draught to enter small rivers
آبخور کشتی بیشتر از آن بود که بتواند وارد رودهای کوچک بشود.
53. the ship weathered the cape
کشتی از سمت بادگیر دماغه گذشت.
54. the ship went off course
کشتی از مسیر خود خارج شد.
55. this ship carries live sheep from australia to iran
این کشتی گوسفند زنده از استرالیا به ایران حمل می کند.
56. this ship moves by steam
این کشتی با نیروی بخار حرکت می کند.
57. this ship plies between london and new york
این کشتی بین لندن و نیویورک رفت و آمد می کند.
58. to ship the oars
پاروها را در جای خود قرار دادن
59. abandoning ship
ترک ناو
60. dress ship
(کشتی را) پرچم آذین کردن،بر دکل ها و طناب ها پرچم آویختن
61. sailing ship
کشتی بادبانی،ناو بادبانی
62. a cargo ship
کشتی باری
63. a derelict ship belongs to whoever finds it
کشتی متروکه به هرکس که آن را بیابد تعلق خواهد داشت.
64. a loaded ship
کشتی بار شده
65. a navy ship was sailing by
یک کشتی نیروی دریایی داشت رد می شد.
66. a passenger ship
کشتی مسافربر
67. a sunken ship
کشتی غرق شده
68. a taut ship
کشتی تروتمیز
69. a young ship that goes much faster than submarines
یک کشتی نو که از زیردریایی بسیار تندتر می رود.
70. an ice-bound ship
کشتی یخ گرفته (گیر کرده در یخ)