[ترجمه Arad] او ( فرد مونث ) بر روی زمین براق لیز خورد
|
[ترجمه گوگل]روی زمین براق لیز خورد و افتاد [ترجمه ترگمان]روی زمین براق لیز خورد و افتاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In summer, especially lush vegetation, holly leaves shiny shiny, elm tree with luxuriant foliage, give people put up a thick green shade.
[ترجمه گوگل]در تابستان، به ویژه پوشش گیاهی سرسبز، برگهای هالی براق، درخت نارون با شاخ و برگهای سرسبز، به مردم سایه سبز ضخیم میدهد [ترجمه ترگمان]در تابستان، به خصوص گیاهان معطر، درخت نارون با برگ های انبوه، درخت نارون با برگ های انبوه، مردم را به رنگ سبز تیره درآورده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In his designer suit and shiny shoes he looked quite the man about town.
[ترجمه اب] در کت و شلوار طراحیش و کفشهای براق او کاملا مردی شهری بود.
|
[ترجمه گوگل]او با کت و شلوار طراح و کفش های براقش کاملاً مرد شهر به نظر می رسید [ترجمه ترگمان]او با کت و شلوار شیک و کفش های براقی به مردی که در اطراف شهر بود نگاه می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She gazed proudly at the shiny buckles on her shoes.
[ترجمه گوگل]او با افتخار به سگک های براق کفش هایش خیره شد [ترجمه ترگمان]با غرور به سگک براق کفش هایش نگاه می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. All the cups are clean and shiny.
[ترجمه گوگل]تمام فنجان ها تمیز و براق هستند [ترجمه ترگمان]همه فنجان ها تمیز و براق هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He saw a shiny green beetle on a leaf.
[ترجمه شادیا] او یک سوسک براق سبز بر روی برگ دید
|
[ترجمه گوگل]او یک سوسک سبز براق را روی یک برگ دید [ترجمه ترگمان]یک سوسک سبز براق را دید که روی برگ نشسته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His face was red and shiny.
[ترجمه گوگل]صورتش سرخ و براق بود [ترجمه ترگمان]صورتش قرمز و براق بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The boys gazed in wonder at the shiny red Ferrari.
[ترجمه گوگل]پسرها با تعجب به فراری قرمز براق خیره شدند [ترجمه ترگمان]بچه ها با تعجب به فراری قرمز براق نگاه کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Her blonde hair was shiny and clean.
[ترجمه گوگل]موهای بلوندش براق و تمیز بود [ترجمه ترگمان]موهای بلوند او براق و تمیز بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Look at the lovely shiny finish on that piano.
[ترجمه گوگل]به پایان براق دوست داشتنی آن پیانو نگاه کنید [ترجمه ترگمان]به حرف های قشنگ روی اون پیانو نگاه کن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Place the material on a flat surface, shiny side uppermost.
[ترجمه گوگل]مواد را روی یک سطح صاف قرار دهید، سمت براق در بالای آن [ترجمه ترگمان]مواد را روی سطح صاف و براق بالایی قرار دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• emitting light, bright; gleaming, sparkly, reflecting light; polished, having a sheen shiny things are bright and reflect light.
پیشنهاد کاربران
درخشان و براق، معانی ظاهری کلمه هستند که البته غلط نیست. یک معنای دیگر هم دارد و آن، ارزشمند بودن است. مثل عبارت Shiny app ( برنامه ارزشمند، برنامه مهم یا قابل توجه و . . . )
درخشان. براق مثال: The shiny black pants is really taking the place of jeans. شلوارهای براق مشکی واقعا جایگزین شلوار جین شده است. Maybe you’ve seen buildings or houses with big shiny panels on the roof. ... [مشاهده متن کامل]
شاید شما ساختمانها یا خانه هایی با پنل های بزرگ درخشان و براقی که بر روی سقف دارند دیده باشید.