shinny

/ˈʃɪniː//ˈʃɪnɪ/

معنی: چوب بازی هاکی، شینی بازی کردن
معانی دیگر: (ورزش) هاکی کودکان، چوگان هاکی کودکان، (امریکا) رجوع شود به: shin، shinney : بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: shinnies, shinnying, shinnied
• : تعریف: to climb (a rope, tree, or the like) by shinning.
مشابه: swarm

جمله های نمونه

1. The boy panicked and tried more desperately to shinny up the mast.
[ترجمه گوگل]پسر وحشت کرد و ناامیدانه سعی کرد تا دکل را براق کند
[ترجمه ترگمان]پسر وحشت زده بود و تلاش می کرد که دکل را درخشان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Founded in 199 Shinny is led by a group of experienced computer hardware professionals.
[ترجمه گوگل]شینی که در سال 199 تاسیس شد توسط گروهی از متخصصان سخت افزار کامپیوتر با تجربه رهبری می شود
[ترجمه ترگمان]این شرکت در ۱۹۹ shinny تاسیس شده است و توسط گروهی از متخصصان کامپیوتر باتجربه کامپیوتر هدایت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Someday You might love a shinny wind's sun then fall in to promise soon.
[ترجمه گوگل]یک روز ممکن است عاشق یک خورشید باد براق باشید، سپس به زودی وعده دهید
[ترجمه ترگمان]یه روزی ممکنه خورشید درخشان رو دوست داشته باشی و به زودی به قولت عمل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nail waxing a process that makes your nails shinny.
[ترجمه گوگل]اپیلاسیون ناخن فرآیندی است که ناخن های شما را براق می کند
[ترجمه ترگمان]ناخن یک فرآیند است که ناخن های شما را منقبض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Less residue, shinny and clean solder spot.
[ترجمه گوگل]باقیمانده کمتر، لحیم کاری براق و تمیز
[ترجمه ترگمان]پس مانده های کم تر، درخشان و تمیز و تمیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And I sticked some shinny powder on her legs.
[ترجمه گوگل]و مقداری پودر براق روی پاهایش چسباندم
[ترجمه ترگمان] و چند تا پودر درخشان روی پاهاش گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is a pile of shinny silver!
[ترجمه گوگل]این انبوهی از نقره براق است!
[ترجمه ترگمان]این یه کپه نقره درخشان است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Containes shinny gold powder, gives the skin shinny and increase the skin's charm.
[ترجمه گوگل]حاوی پودر طلای براق، به پوست درخشندگی می بخشد و جذابیت پوست را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]Containes با استفاده از پودر طلا به پوست shinny پوست می دهد و جذابیت پوست را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Shinny Electronics now leads itself to a global player in the supply chain of computer hardware, network connection and data process.
[ترجمه گوگل]Shinny Electronics اکنون خود را به یک بازیگر جهانی در زنجیره تامین سخت افزار کامپیوتر، اتصال شبکه و فرآیند داده هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]شرکت الکترونیک shinny اکنون خود را به یک بازیگر جهانی در زنجیره تامین سخت افزار کامپیوتر، اتصال شبکه و فرآیند داده هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is in such superb shape with glowing shinny skin.
[ترجمه گوگل]او در چنین فرم فوق العاده ای با پوست براق و درخشان است
[ترجمه ترگمان]او با آن پوست درخشان و درخشان بسیار عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You can recognize clay because it is very shinny when it is wet.
[ترجمه گوگل]شما می توانید خاک رس را تشخیص دهید زیرا وقتی خیس است بسیار براق است
[ترجمه ترگمان]شما می توانید خاک رس را تشخیص دهید چون وقتی مرطوب است بسیار مرطوب کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its once shinny fleet of 20 has been reduced to just two whole planes.
[ترجمه گوگل]ناوگان 20 فروندی آن که زمانی براق بود، تنها به دو هواپیمای کامل کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]زمانی ناوگان ۲۰ نفره آن به تنها دو هواپیما تقلیل یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I locked myself out of the house and had to shinny up a drainpipe to get in.
[ترجمه گوگل]من خودم را بیرون از خانه حبس کردم و مجبور شدم برای وارد شدن به داخل یک لوله فاضلاب ببندم
[ترجمه ترگمان]خودم را از خانه بیرون کشیدم و مجبور شدم برای سوار شدن به آن لوله برم را روشن کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His brother was eight and spent two days learning how to shinny up to the office.
[ترجمه گوگل]برادرش هشت ساله بود و دو روز را گذراند تا یاد بگیرد چگونه به دفتر برود
[ترجمه ترگمان]برادرش هشت روز داشت و دو روز را به یاد می آورد که چگونه به اداره برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Make sure whether your balcony and windows are easy for inrush such as cross or shinny.
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که آیا بالکن و پنجره های شما برای هجوم آسان هستند، مانند متقاطع یا براق
[ترجمه ترگمان]مطمئن شوید که آیا ایوان و پنجره های شما برای هجومی مثل صلیب یا shinny آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چوب بازی هاکی (اسم)
shinny

شینی بازی کردن (فعل)
shinny

انگلیسی به انگلیسی

• climb by wrapping one's arms and legs around an object and pulling oneself upward

پیشنهاد کاربران

: to move oneself up or down something vertical
بالا یا پایین رفتن از چیزی

بپرس