shine around

پیشنهاد کاربران

🔹 نور افشانی در اطراف / درخشیدن پیرامون / پرتو افکندن به اطراف
( کاربرد استعاری و مذهبی ) : در متون مذهبی یا ادبی، این عبارت نماد حضور الهی، تجلی معنوی، یا درخشش شخصیت معنوی است. مثال: The glory of the Lord shone around them. شکوه خداوند در اطرافشان درخشید.
...
[مشاهده متن کامل]

🔹 مثال ها:
A warm light shone around the room, making it feel cozy. نوری گرم در اطراف اتاق می درخشید و حس راحتی ایجاد می کرد.
The angel appeared, and light shone around them. فرشته ظاهر شد و نور در اطرافشان درخشید.
Her kindness seemed to shine around her like a halo. مهربانی اش مثل هاله ای در اطرافش می درخشید.
🔹 مترادف ها | : radiate � glow � beam � illuminate � shine forth
🔹 نکته ی فرهنگی و نمادین: در متون مذهبی مانند Luke 2:9 و Acts 26:13، نماد تجلی الهی، وحی، و تحول معنوی است. در ادبیات مدرن، این عبارت می تونه نماد حضور تأثیرگذار، انرژی مثبت، یا شخصیت الهام بخش باشه.

☆ Shine flashlight around
با چراغ قوه به اطراف نور نور انداختن
نور چراغ را به اطراف انداختن
▪︎
Ex. The burglar shone his flashlight around, looking for valuables.
دزد با چراغ قوه اش به اطراف نور می انداخت و دنبال چیزهای قیمتی می گشت .
...
[مشاهده متن کامل]

▪︎
Ex. Freaked out, he shone his light around frantically, looking for the source of the voice.
مرد در حالیکه از ترس کنترلش را از دست داده بود، دیوانه وار نور چراغش را به اطراف انداخت تا به دنبال منبع صدا بگردد.