shinbone

/ˈʃɪnˌboʊn//ˈʃɪnbəʊn/

استخوان قلم پا (رجوع شود به: tibia)، درشت نی، قصبه کبری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the tibia.

جمله های نمونه

1. A shinbone was broken, twisted - as was the ulna in one arm, and several ribs.
[ترجمه گوگل]یک استخوان ساق پا شکسته، پیچ خورده بود - مانند استخوان اولنا در یک بازو، و چندین دنده
[ترجمه ترگمان]استخوان ساق پای شکسته بود، مثل ساعد زیرین در یک بازو و چند دنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The metal supports of the seat in front had cut deeply into his legs, revealing his shattered shin-bones.
[ترجمه گوگل]تکیه گاه های فلزی صندلی جلویی پاهایش را عمیقاً بریده بود و استخوان های ساق پا شکسته اش را آشکار می کرد
[ترجمه ترگمان]The فلزی صندلی جلو پای او را گرفته بودند و ساق پای خرد شده او را آشکار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Baxter's right shinbone was broken after a clash with Rapide Vienna's tough centre-half Skocik.
[ترجمه گوگل]استخوان ساق پا راست باکستر پس از درگیری با اسکوچیک هاف میانی سرسخت راپیده وین شکست
[ترجمه ترگمان]سمت راست باکستر، پس از یک درگیری با Rapide half از مرکز خشن s وین، شکسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Gabriel Heinze never met a shinbone he didn't want to nestle his studs into and when he sought a move to Liverpool he became a hate figure for Manchester United fans.
[ترجمه گوگل]گابریل هاینزه هرگز به استخوان ساق پا که نمی خواست در آن لانه کند و به دنبال انتقال به لیورپول بود، به چهره ای نفرت انگیز برای هواداران منچستریونایتد تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]گابریل Heinze هرگز با کسی ملاقات نکرد که نمی خواست در studs کند و وقتی به لیورپول نقل مکان کرد، تبدیل به یک شخصیت تنفر برای هواداران منچستر یونایتد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Shin Loop: up back of at base of shinbone to top of shins below the knees.
[ترجمه گوگل]حلقه ساق پا: از پشت در پایه استخوان ساق پا تا بالای ساق پا زیر زانو
[ترجمه ترگمان]شین Loop: پشت سر base تا بالای قوزک پا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objection analyzing the chnial effect of treating shinbone fracture takiy the method of Interlocking Intramedullary Nail.
[ترجمه گوگل]ایراد تجزیه و تحلیل اثر chnal درمان شکستگی استخوان ساق پا تاکی به روش Intramedullary Nail
[ترجمه ترگمان]شکایت ناشی از تجزیه و تحلیل اثر chnial treating shinbone با روش of Intramedullary Nail است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Your upper calves should press forward toward your shinbones rather than bowing back in order to move your shinbone slightly forward away from your heels.
[ترجمه گوگل]ساق های بالایی شما باید به جای خم شدن به سمت جلو به سمت استخوان ساق پا فشار بیاورند تا استخوان ساق پا کمی به سمت جلو از پاشنه های شما فاصله بگیرد
[ترجمه ترگمان]ساق پای شما باید به جای اینکه خم شود تا استخوان ساق پای شما را اندکی به جلو حرکت دهد تا استخوان ساق پای شما را حرکت دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The shinbone is a device for finding furniture in a dark room.
[ترجمه گوگل]استخوان ساق پا وسیله ای برای پیدا کردن مبلمان در یک اتاق تاریک است
[ترجمه ترگمان]The دستگاهی است برای پیدا کردن مبلمان در یک اتاق تاریک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The propagation velocity of ultrasound in patient's shinbone can be achieved by figuring out the time span between emergent wave and echo wave.
[ترجمه گوگل]سرعت انتشار اولتراسوند در استخوان ساق پا بیمار را می توان با تعیین فاصله زمانی بین موج اضطراری و موج اکو به دست آورد
[ترجمه ترگمان]سرعت انتشار امواج فراصوت در shinbone بیمار را می توان با محاسبه بازه زمانی بین موج نوظهور و موج انعکاسی بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective: The exploration treatment shinbone osteomyelitis, the bone do not link new method.
[ترجمه گوگل]هدف: درمان اکتشافی استئومیلیت استخوان ساق پا، روش جدید استخوان را پیوند نمی دهد
[ترجمه ترگمان]هدف: عملیات اکتشاف shinbone osteomyelitis، استخوان روش جدیدی را به هم پیوند نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The bone of knee joint consists of thighbone, shinbone, kneecap and fibula.
[ترجمه گوگل]استخوان مفصل زانو از استخوان ران، ساق پا، کاسه زانو و نازک نی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]استخوان مفصل زانو متشکل از thighbone، shinbone، کاسه زانو و نازک نی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Crus fatigue periostitis is a sort of familiar sports injury, including shinbone fatigue periostitis and fibula fatigue periostitis.
[ترجمه گوگل]پریوستیت خستگی کروی نوعی آسیب ورزشی آشنا است، از جمله پریوستیت خستگی استخوان ساق پا و پریوستیت خستگی نازک نی
[ترجمه ترگمان]periostitis خستگی، نوعی آسیب ورزشی آشنا از جمله shinbone خستگی و درد (نازک نی)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All these fossils were a little older and a little more primitive than Au. afarensis, but judging from a shinbone found in Kenya and a thighbone from Asa Issie, Au.
[ترجمه گوگل]تمام این فسیل‌ها کمی قدیمی‌تر و کمی ابتدایی‌تر از Au بودند afarensis، اما بر اساس یک استخوان ساق پا یافت شده در کنیا و یک استخوان ران از Asa Issie، Au
[ترجمه ترگمان]همه این فسیل ها کمی بزرگ تر و کمی ابتدایی بودند afarensis، اما در مورد یک استخوان ساق در کنیا و آ زا از آ زا Issie پیدا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It had some advantages when microwave induced hyperthermia were used to treat inferior femora and superior shinbone tumor.
[ترجمه گوگل]هنگامی که هیپرترمی ناشی از مایکروویو برای درمان استخوان ران تحتانی و تومور استخوان ساق پا استفاده شد، مزایایی داشت
[ترجمه ترگمان]این مساله دارای مزایایی بود که hyperthermia القا شده در مایکروویو، برای درمان femora inferior و تومور shinbone superior مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You can get a good feel for this movement if you try to press the upper shinbone into a finger (either your own or someone else's).
[ترجمه گوگل]اگر سعی کنید استخوان ساق پا بالایی را به انگشت خود فشار دهید (چه خودتان یا شخص دیگری) می توانید احساس خوبی برای این حرکت داشته باشید
[ترجمه ترگمان]اگر سعی کنید the بالایی را به یک انگشت فشار دهید، می توانید احساس خوبی برای این حرکت به دست آورید (یا خودتان یا شخص دیگری)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• tibia, bone located at the front of the lower leg (anatomy)

پیشنهاد کاربران

tibia / shin bone = استخوان درشت نی
shinbone
نام تعدادی از واژگان مربوط به اسکلت بدن انسان به انگلیسی:
✅️ skull / cranium = جمجمه 💀
✅️ cheekbone = استخوان گونه
✅️ jawbone / mandible = استخوان فک
✅️ ribcage = قفسه سینه
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ collarbone / clavicle = ترقوه، استخوان چنبر
✅️ shoulder blade / scapula = استخوان شانه، استخوان کتف
✅️ breastbone / sternum = استخوان جناغ سینه
✅️ humerus = استخوان بازو
❗️جمع: hemeri ( هیومِرای )
✅️ rib = دنده
✅️ vertebra = مهره ی ستون فقرات
❗️جمع: vertebrae ( وِرتِبریی )
✅️ spine / backbone = ستون فقرات
✅️ ulna = استخوان زند زیرین
✅️ radius = استخوان زند زِبَرین
✅️ pelvis = لگن، لگن خاصره
✅️ hip bone = استخوان خاصره
✅️ tailbone / coccyx = دنبالچه
✅️ thigh bone / femur = استخوان ران
✅ cartilage = غضروف
✅ tibia / shin bone = استخوان درشت نی
✅ fibula = استخوان نازک نی

استخوان ساق پا
استخوان قلم پا

بپرس