shin

/ˈʃɪn//ʃɪn/

معنی: ساق پا، ساق، قلم پا، قلم پای خوک، گوشت قلم پا، پیاده وباسرعت رفتن
معانی دیگر: (بخش جلو پا از زانو تا قوزک) قلم پا، (معمولا با -up از طناب یا درخت و غیره) چهار دست و پا بالا رفتن، به قلم پا لگد زدن، رجوع شود به: tibia، (قصابی) گوشت قلم، قلم پای گاو، (الفبای عبری و عربی و فارسی و غیره) شین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the front part of the leg between the knee and ankle.

(2) تعریف: in cattle, the lower part of the foreleg.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: shins, shinning, shinned
• : تعریف: to climb (a rope, pole, tree, or the like) by clasping with the knees and the hands or arms and pulling oneself upward; shinny.
مشابه: swarm
اسم ( noun )
• : تعریف: the name of the twenty-second letter of the Hebrew alphabet.

جمله های نمونه

1. the sailor could easily shin up a twenty-meter rope
ملوان می توانست به آسانی از یک طناب بیست متری بالا برود.

2. he kicked me in the shin
لگد زد به قلم پایم.

3. He made a remarkable recovery from a shin injury.
[ترجمه گوگل]او پس از مصدومیت از ناحیه ساق پا بهبود قابل توجهی پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]از زخم ساق پا بهبود قابل توجهی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The horse kicked him on the shin.
[ترجمه گوگل]اسب به ساق پا او زد
[ترجمه ترگمان]اسب با لگد او را لگد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's got a nasty bruise on her shin.
[ترجمه گوگل]او یک کبودی بد روی ساق پا دارد
[ترجمه ترگمان] یه کبودی بد روی ساق پاش داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Footballers often wear shin pads to protect their legs.
[ترجمه گوگل]فوتبالیست ها اغلب برای محافظت از پاهای خود از ساق پا استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]Footballers اغلب ساق پای خود را می پوشند تا از پاهایشان محافظت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I barked my shin on a tree stump.
[ترجمه گوگل]ساق پام را روی کنده درخت پارس کردم
[ترجمه ترگمان] من ساق پام رو روی تنه درختی بلند کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I barked my shin against the step.
[ترجمه گوگل]ساق پام را در برابر قدم پارس کردم
[ترجمه ترگمان] من ساق پام رو روی پله گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is allowed to shin your competitor in some matches.
[ترجمه گوگل]در برخی مسابقات مجاز است که رقیب خود را شین کنید
[ترجمه ترگمان]به شما این امکان را می دهد که در برخی از مسابقات ساق پای رقیب تان را پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He hurried into the hall, banging his shin against a chair in the darkness.
[ترجمه گوگل]با عجله وارد سالن شد و ساق پاش را به صندلی در تاریکی کوبید
[ترجمه ترگمان]او با عجله وارد سرسرا شد و ساق پای خود را روی یک صندلی در تاریکی کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Football players often wear shin guards.
[ترجمه گوگل]بازیکنان فوتبال اغلب محافظ ساق پا می پوشند
[ترجمه ترگمان]بازیکنان فوتبال اغلب ساق پای خود را می پوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Robson missed Saturday's game at Coventry with shin and calf injuries.
[ترجمه گوگل]رابسون بازی شنبه در کاونتری را به دلیل آسیب دیدگی ساق پا و ساق پا از دست داد
[ترجمه ترگمان]رابسون در روز شنبه در کاونتری با ساق پای و ساق پا از دست رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Shin: a device for finding furniture in the dark. Steven Wright
[ترجمه گوگل]شین: وسیله ای برای یافتن اثاثیه در تاریکی استیون رایت
[ترجمه ترگمان]شین: وسیله ای برای پیدا کردن مبلمان در تاریکی استیون رایت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I felt a throbbing pain in my left shin, and pulled up my trouser leg to see what was causing it.
[ترجمه گوگل]درد تپشی در ساق پای چپم احساس کردم و ساق شلوارم را بالا کشیدم تا ببینم علت آن چیست
[ترجمه ترگمان]درد شدیدی در ساق پای چپم حس کردم و پاچه شلوارم را بالا کشیدم تا ببینم علت آن چیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wart-like growths may occur on the shin.
[ترجمه گوگل]رشد زگیل مانند ممکن است روی ساق پا ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]رشد Wart - مانند رشد ساق پا ممکن است روی ساق پا رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساق پا (اسم)
leg, crus, shin, shank

ساق (اسم)
leg, stalk, crus, shin, leggings, pedicel, footstalk, peduncle, haulm

قلم پا (اسم)
shin

قلم پای خوک (اسم)
shin

گوشت قلم پا (اسم)
shin

پیاده وباسرعت رفتن (فعل)
shin

تخصصی

[کاراته] شین - حقیقت

انگلیسی به انگلیسی

• front part of the leg between the knee and ankle; tibia, bone located at the front of the lower leg (anatomy)
climb by wrapping the arms and legs around an object and pulling oneself upward
your shin is the front part of your leg between your knee and ankle.
if you shin up a tree or a pole, you climb it quickly and easily.

پیشنهاد کاربران

shin ( n ) ( ʃɪn ) =the front part of the leg below the knee
shin
نام تعدادی از اعضای بدن به انگلیسی:
head = سر
neck = گردن
shoulder = شانه
arm = بازو
chest = قفسه سینه
armpit = زیر بغل
nipple = نوک سینه
elbow = آرنج
...
[مشاهده متن کامل]

forearm = ساعد
back = کمر
stomach = شکم، معده
navel / belly button / tummy button = ناف
waist = دور کمر
small of the/one's back = گودی کمر
hip = باسن، ناحیه کنار باسن
buttocks = باسن
❗️لطفا دو کلمه ی hip و buttocks را در گوگل سرچ کنید تا تفاوت بین این دو را با تصاویر بهتر متوجه شوید
leg = پا
groin = کشاله ران
thigh = ران
knee = زانو
shin = ساق پا
calf = نرمه ساق پا
heel = پاشنه پا
instep = روی پا
sole = کف پا
ankle = مچ پا، قوزک پا
arch of the foot = قوس پا، گودی کف پا

استخوان ساق پا
ساق پا_ قلم پا
ساق پا

بپرس