shimmery


دارای نور لرزان، سوسو زننده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: gleaming with a soft, wavering light.

- a shimmery satin gown
[ترجمه گوگل] یک لباس مجلسی ساتن براق
[ترجمه ترگمان] یک پیراهن ابریشمی براقش،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- shimmery moonlight on the lake
[ترجمه گوگل] مهتاب درخشان روی دریاچه
[ترجمه ترگمان] مهتاب shimmery در دریاچه می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. For a more understated look, try a shimmery tank under a cropped jacket a la Rihanna.
[ترجمه گوگل]برای داشتن ظاهری ساده تر، یک تانک براق زیر یک ژاکت برش آلا ریحانا را امتحان کنید
[ترجمه ترگمان]برای یک نگاه دقیق تر، یک تانک shimmery را زیر یک ژاکت کوتاه (la la)امتحان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And see your shimmery eyes again.
[ترجمه گوگل]و دوباره چشمان درخشانت را ببینم
[ترجمه ترگمان] و دوباره چشمه ای براقش رو می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dark shimmery bronze on a black base with a hint of red sheen. Popular a liner.
[ترجمه گوگل]برنز درخشان تیره روی پایه مشکی با تلطیف قرمز یک لاینر محبوب
[ترجمه ترگمان]سیاه shimmery سیاه روی یک پایه سیاه با نشانه هایی از درخشش قرمز یک کشتی اقیانوس پیما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Apply shimmery shadow over eyelids and finish with black mascara.
[ترجمه گوگل]سایه براق را روی پلک ها بزنید و با ریمل مشکی تمام کنید
[ترجمه ترگمان]روی پلک ها سایه بمالید و با ریمل سیاه تمامش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One shimmery piece, like a clutch or Camilla Belle's mini, dresses up any look in seconds.
[ترجمه گوگل]یک تکه براق، مانند کلاچ یا مینی کامیلا بل، هر ظاهری را در عرض چند ثانیه آرایش می کند
[ترجمه ترگمان]یک تکه shimmery شبیه به clutch یا کامی بل، که تا چند ثانیه دیگر لباس هایش را بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Shimmery, semi-sheer light moss green.
[ترجمه گوگل]براق و نیمه شفاف سبز خزه ای روشن
[ترجمه ترگمان]سبز، نیمه سبک، سبز خزه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. First paint the nail with a cream green color, then a shimmery one.
[ترجمه گوگل]ابتدا ناخن را با رنگ سبز کرم و سپس براق رنگ کنید
[ترجمه ترگمان]اول میخ را با یک رنگ سبز رنگ و سپس a رنگ بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As an antidote to a gloomy climate, expect spring 2009 to usher in sparkle and pizzazz. Here are some shimmery looks seen recently on celebrities and the runways alike.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک پادزهر برای آب و هوای تاریک، انتظار داشته باشید که بهار 2009 درخشش و پیتزا را آغاز کند در اینجا برخی از چهره های درخشان که اخیراً در افراد مشهور و باند فرودگاه ها دیده شده است را مشاهده می کنید
[ترجمه ترگمان]به عنوان پادزهری برای آب و هوای تیره انتظار بهار سال ۲۰۰۹ را داشته باشید تا در درخشش و برق بدرخشد در اینجا به نظر می رسد که برخی از آن ها به طور یک سان در افراد مشهور و باندهای پرواز دیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• glimmering, glistening, gleaming

پیشنهاد کاربران

بپرس