shill

/ˈʃɪl//ˈʃɪl/

(در مزایده و حراج و قمار و شرط بندی و شیادی و غیره - شریک فروشنده که در بین جماعت می رود و برای بالا بردن قیمت روی دست خریداران بلند می شود و یا بازار گرمی می کند)، همدست زیر جلی

جمله های نمونه

1. Boats for hire: one shilling an hour.
[ترجمه گوگل]قایق برای کرایه: یک شیلینگ در ساعت
[ترجمه ترگمان]قایق برای کرایه: یک شیلینگ برای یک ساعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He gave the boys a shilling apiece.
[ترجمه گوگل]او به پسرها یک شیلینگ داد
[ترجمه ترگمان]به بچه ها هر کدام یک شیلینگ داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In former times, 12 pence went to a shilling.
[ترجمه گوگل]در زمان های گذشته، 12 پنس به یک شیلینگ می رسید
[ترجمه ترگمان]در زمان های گذشته، ۱۲ پنس به یک شیلینگ می پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Every penny was hard earned, and every shilling was kept until I had to spend it.
[ترجمه گوگل]هر پنی به سختی به دست می آمد و هر شیلینگ تا زمانی که مجبور شدم آن را خرج کنم نگه داشتند
[ترجمه ترگمان]هر شاهی پول به دست می آمد و هر شیلینگ آن قدر نگهداری می شد که مجبور بودم آن را خرج کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He handed each of them a shilling.
[ترجمه گوگل]به هر کدامشان یک شیلینگ داد
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها یک شیلینگ به آن ها داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was notoriously avid for every shilling he could earn.
[ترجمه گوگل]او به شدت مشتاق هر شیلینگی بود که می توانست به دست آورد
[ترجمه ترگمان]او مشتاق بود که هر شیلینگ پول بدست بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One shilling on Saturday and threepence for an evening were welcome additions to the family income.
[ترجمه گوگل]یک شیلینگ در روز شنبه و سه پنس برای یک شب به درآمد خانواده اضافه شد
[ترجمه ترگمان]یک شیلینگ در روز شنبه و سه پنس برای یک شب به درآمد خانواده افزوده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That was to show off their ten shilling macs.
[ترجمه گوگل]این برای نشان دادن مک های ده شیلینگ خود بود
[ترجمه ترگمان]این بود که ده شیلینگ آن ها را به همه نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Every shilling I saved was invested in cameras and lenses.
[ترجمه گوگل]هر شیلینگی که پس انداز کردم روی دوربین ها و لنزها سرمایه گذاری شد
[ترجمه ترگمان]هر shilling که من پس انداز می کردم در دوربین و لنز سرمایه گذاری شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gerald Ford shills for corporate clients.
[ترجمه گوگل]جرالد فورد شیل برای مشتریان شرکتی
[ترجمه ترگمان]جرالد فورد برای مشتریان شرکتی کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Also she knew Shill to be a toper and, when in his cups, a man of violence.
[ترجمه گوگل]او همچنین می‌دانست که شیل یک تاپر است و وقتی در جام او بود، مردی خشونت‌طلب است
[ترجمه ترگمان]ضم نا می دانست که در آن موقع که در فنجان های خود، مردی با خشونت رفتار می کند،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I shill had the long hair that you like.
[ترجمه گوگل]من موهای بلندی که شما دوست دارید داشتم
[ترجمه ترگمان] این shill که دوست داری دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mary: There are shills . A shill is someone who bids up the price of their own sale.
[ترجمه گوگل]مریم: شیل وجود دارد شیل کسی است که قیمت فروش خود را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]مری: shills هست A کسی است که قیمت فروش خود را بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. China has our money and has shill companies buying our arms and ammo companies.
[ترجمه گوگل]چین پول ما را در اختیار دارد و شرکت های تسلیحاتی دارد که شرکت های اسلحه و مهمات ما را می خرند
[ترجمه ترگمان]چین پول ما را دارد و شرکت هایی دارد که اسلحه و مهمات ما را خریداری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Beck, it turns out, is a shill for Goldline International, a precious metals concern, that is paying Beck to help generate business into its coffers.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد بک برای گلدلاین اینترنشنال، یک شرکت فلزات گرانبها، پولی است که به بک پول می دهد تا به ایجاد تجارت در خزانه خود کمک کند
[ترجمه ترگمان]بک که معلوم می شود، یک shill برای goldline اینترنشنال، یک نگرانی فلزات گرانبها است، که به بک کمک می کند تا به تولید کسب وکار در خزانه خود کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who poses as a customer in order to lure other customers (in gambling houses, games of chance, etc.)

پیشنهاد کاربران

بازارگرمی کردن
کسی که در نقش خریدار بسیار مشتاق برای فریب و ترغیب خریداران برای خرید کالایی یا خدمتی بازار گرمی می کندو Plant یا stooge نیز نامیده می شود.
He accused her of being a shill for the pharmaceutical industry; his fans sent her death threats

بپرس