shifter

/ˈʃɪftər//ˈʃɪftə/

معنی: عیار، تعویض کننده
معانی دیگر: تعوی­ کننده

جمله های نمونه

1. The pitch shifter is particularly impressive, offering a full octave above or below in semitone steps.
[ترجمه گوگل]شیفتر pitch به ویژه چشمگیر است و یک اکتاو کامل را در بالا یا پایین در مراحل نیم‌تون ارائه می‌دهد
[ترجمه ترگمان]تغییر دهنده قیر به طور خاص تاثیرگذار است و یک اکتاو کامل بالا یا پایین در مراحل semitone ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As a shape shifter, what forms can a druid take?
[ترجمه گوگل]به عنوان یک تغییر شکل، یک دروید چه فرم هایی می تواند داشته باشد؟
[ترجمه ترگمان]به عنوان یه تغییر شکل دهنده چی می تونه یه کاهن رو تحمل کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The transmitter of T/R module consists of phase shifter, attenuator, high power amplifier, and the receiver is composed by low noise amplifier, phase shifter, attenuator.
[ترجمه گوگل]فرستنده ماژول T/R از شیفتر فاز، تضعیف کننده، تقویت کننده توان بالا تشکیل شده است و گیرنده توسط تقویت کننده کم نویز، شیفتر فاز، تضعیف کننده تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]فرستنده S \/ R شامل تغییر دهنده فازی، attenuator، تقویت کننده توان بالا است و گیرنده با تقویت کننده نویز پایین، تغییر دهنده فازی، attenuator تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then on the digital phase shifter phase-shifting principle this paper carried out a brief description of the digital phase shifter and introduces the important technical indicators and classification.
[ترجمه گوگل]سپس در مورد اصل تغییر فاز شیفتر فاز دیجیتال، این مقاله شرح مختصری از شیفتر فاز دیجیتال را ارائه کرده و شاخص‌های فنی و طبقه‌بندی مهم را معرفی می‌کند
[ترجمه ترگمان]پس از آن، تغییر فاز دیجیتالی تغییر فاز در این مقاله، توصیف مختصری از دگرگون کننده فاز دیجیتال و معرفی مشخصات فنی مهم و طبقه بندی را به همراه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Use a binary digital shifter replace the traditional divider in ADPLL, make the structure simple and keeps the loop gain constant when the frequency multiplication factor changes.
[ترجمه گوگل]استفاده از یک شیفتر دیجیتال باینری جایگزین تقسیم کننده سنتی در ADPLL، ساختار را ساده کنید و با تغییر ضریب ضرب فرکانس، بهره حلقه را ثابت نگه دارید
[ترجمه ترگمان]استفاده از shifter دیجیتالی باینری جایگزین کننده سنتی در ADPLL، ساختار را ساده می سازد و زمانی که عامل ضرب فرکانس تغییر می کند، حلقه را ثابت نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The principle of a twin wire magnetic phase shifter is analyzed in theory and verified by experiment in this paper.
[ترجمه گوگل]اصل یک شیفتر فاز مغناطیسی دو سیم به صورت تئوری تحلیل شده و با آزمایش در این مقاله تأیید شده است
[ترجمه ترگمان]اصل یک تغییر دهنده فاز مغناطیسی با استفاده از آزمایش در این مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The presence of the shifter increases the light yield of the liquid scintillator to 0. 6
[ترجمه گوگل]وجود شیفتر بازده نور سوسوزن مایع را به 0 6 افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]حضور تعویض کننده نور، بازده نوری مایع scintillator را به صفر افزایش می دهد ۶
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A kinetic energy shifter of a pavilion painting curtain comprises a prism interlayer of a pavilion body, a painting cord fabric and a controller, etc.
[ترجمه گوگل]یک شیفتر انرژی جنبشی یک پرده نقاشی غرفه شامل یک لایه منشوری از بدنه غرفه، یک پارچه طناب نقاشی و یک کنترلر و غیره است
[ترجمه ترگمان]تغییر دهنده انرژی جنبشی یک پرده نقاشی از غرفه، شامل یک لایه منشور از یک بدنه غرفه، یک بافت نقاشی و یک کنترل کننده و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Represents a general phase shifter. 3 - wire or 3 - phase can be specified.
[ترجمه گوگل]یک تغییر دهنده فاز کلی را نشان می دهد 3- سیمی یا 3 فاز را می توان مشخص کرد
[ترجمه ترگمان]یک تغییر دهنده فازی کلی را نشان می دهد ۳ - سیم یا ۳ فازی می تواند مشخص شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Digital phase shifter is the necessary key of phased-array radar, which has small volume, light weight, high accuracy test, quick reaction and other advantages.
[ترجمه گوگل]شیفتر فاز دیجیتال کلید ضروری رادار آرایه فازی است که دارای حجم کم، وزن سبک، تست دقت بالا، واکنش سریع و مزایای دیگر است
[ترجمه ترگمان]تغییر دهنده فازی دیجیتال، کلید ضروری رادار آرایه فازی است که حجم کمی، وزن سبک، تست دقت بالا، واکنش سریع و مزایای دیگر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The role of phase shifter is signal phase shift from another perspective.
[ترجمه گوگل]نقش شیفتر فاز، تغییر فاز سیگنال از منظر دیگری است
[ترجمه ترگمان]نقش تغییر دهنده فازی تغییر فاز سیگنال از دیدگاه دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The action mechanism of both the emulsifier and the wavelength shifter in the mixed-medium has also been discussed.
[ترجمه گوگل]مکانیسم عمل امولسیفایر و تغییر دهنده طول موج در محیط مخلوط نیز مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]مکانیسم عمل هم the و هم تغییر دهنده طول موج در محیط مختلط نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The star system may have become more subtle since the days of Clark Gable and Jimmy Stewart, but it's still a system: American actors are supposed to be more steady persona, less shape shifter.
[ترجمه گوگل]شاید سیستم ستاره‌ای از زمان کلارک گیبل و جیمی استوارت ظریف‌تر شده باشد، اما همچنان یک سیستم است: بازیگران آمریکایی قرار است شخصیت ثابت‌تری داشته باشند، کمتر تغییر شکل دهند
[ترجمه ترگمان]ممکن است این ستاره از زمان کلارک گابل و جیمی استوارت پیچیده تر شود، اما هنوز یک سیستم وجود دارد: بازیگران آمریکایی باید شخصیت steady و تغییر شکل کمتری داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This paper has studied the relative problems of the miniaturize, intelligentize, networking of traditional phase shifter.
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی مشکلات نسبی مینیاتورسازی، هوشمندسازی و شبکه‌سازی شیفتر فاز سنتی پرداخته است
[ترجمه ترگمان]این مقاله مشکلات نسبی of، intelligentize، شبکه دگرگون کننده تغییر شکل سنتی را مورد مطالعه قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عیار (اسم)
proof, alloy, cutie, carat, shifter, assay, karat, rover, trickster, dodger

تعویض کننده (اسم)
shifter

انگلیسی به انگلیسی

• one who moves; one who transfers; one who exchanges

پیشنهاد کاربران

دنده ی اتومبیل
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: دِگَرسو

⚫ نگارش به خط لاتین: Degarsu

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی
...
[مشاهده متن کامل]


⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

گرگینه. تغییر شکل آدم به کرگ

بپرس