sheriff

/ˈʃerəf//ˈʃerɪf/

معنی: کد خدا، کلانتر، داروغه، ضابط شهربانی
معانی دیگر: (انگلیس - سابقا) بخشدار، کارمند بخش یا shire

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the chief law-enforcement official of a county or similar governmental unit.

(2) تعریف: formerly, an important official of a shire in Great Britain.

جمله های نمونه

1. "It's from a notebook," the sheriff said, "And there's writing on it. ".
[ترجمه گنج جو] کلانتر گفت:این ورق از یک دفتر کنده شده چیزهایی هم روش نوشته شده.
|
[ترجمه گوگل]کلانتر گفت: «این از یک دفترچه است، و روی آن نوشته‌هایی وجود دارد »
[ترجمه ترگمان]کلانتر گفت: \" از یک دفتر یادداشت شده است، و روی آن نوشته شده است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was appointed Sheriff of New York.
[ترجمه حیدر] او به عنوان کلانتر ( پلیس ) نیویورک منصوب شد
|
[ترجمه حیدر] اوبه عنوان پلیس نیویورک منصوب شد
|
[ترجمه گوگل]او به عنوان کلانتر نیویورک منصوب شد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان کلانتر نیویورک منصوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She is expected to appear at Dumfries Sheriff Court on Monday.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود او روز دوشنبه در دادگاه کلانتر دامفریز حاضر شود
[ترجمه ترگمان]قرار است دوشنبه در دادگاه Sheriff Dumfries ظاهر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I will go to the sheriff to law you.
[ترجمه گوگل]من به کلانتری می روم تا شما را به دادگاه برسانم
[ترجمه ترگمان] من میرم پیش کلانتر و تو رو قانونی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sheriff rounded up a posse and went after the bank robbers.
[ترجمه گوگل]کلانتر یک توپ را جمع کرد و به دنبال سارقان بانک رفت
[ترجمه ترگمان]کلانتر یک دسته جارو جمع کرد و رفت دنبال دزد بانک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The sheriff and his men ran the horse thieves out of town.
[ترجمه گوگل]کلانتر و افرادش دزدان اسب را از شهر بیرون کردند
[ترجمه ترگمان]کلانتر و افرادش دزد اسب را از شهر بیرون کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sheriff slept with his gun ready to hand under his pillow.
[ترجمه گوگل]کلانتر در حالی که اسلحه اش را آماده در زیر بالش می گذاشت، خوابید
[ترجمه ترگمان]کلانتر با تفنگش که آماده بود تا زیر بالشش بگذارد خوابید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The sheriff has said he was in great agitation.
[ترجمه گوگل]کلانتر گفته است که او در آشفتگی شدید بوده است
[ترجمه ترگمان] کلانتر گفته که هیجان زیادی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rose said the staffing level proposed by the sheriff would put 64 deputies on site with only 140 inmates.
[ترجمه گوگل]رز گفت که سطح کارکنان پیشنهادی کلانتر 64 معاون را با تنها 140 زندانی در محل مستقر می کند
[ترجمه ترگمان]رز گفت که سطح پرسنلی پیشنهاد شده توسط کلانتر، ۶۴ نماینده را در سایت تنها ۱۴۰ زندانی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When the bones of Sheriff Wade are discovered, Sam becomes obsessed with learning if his father was the killer.
[ترجمه گوگل]هنگامی که استخوان های کلانتر وید کشف می شود، سم وسواس پیدا می کند که بفهمد آیا پدرش قاتل بوده است یا خیر
[ترجمه ترگمان]وقتی استخوان های کلانتر کشف شد، اگر پدرش قاتل بود، سام شیفته یادگیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sheriff Andrew Bell adjourned the trial, which is expected to last for two to three weeks, until tomorrow.
[ترجمه گوگل]کلانتر اندرو بل دادگاه را که انتظار می رود دو تا سه هفته ادامه داشته باشد را به فردا موکول کرد
[ترجمه ترگمان]کلانتر اندرو بل جلسه محاکمه را خاتمه داد و انتظار داشت که تا فردا دو یا سه هفته دوام بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He became high sheriff of the County Palatine in 1885 and constable of Lancaster Castle in 192
[ترجمه گوگل]او در سال 1885 کلانتر کانتی پالاتین و در سال 192 پاسبان قلعه لنکستر شد
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۸۸۵ به کلانتر ناحیه پالاتینوس رسید و در ۱۹۲ سالگی به حبس محکوم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So he had to call the sheriff on his cell phone.
[ترجمه گوگل]بنابراین مجبور شد با تلفن همراه خود با کلانتر تماس بگیرد
[ترجمه ترگمان] پس باید به کلانتر زنگ بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sheriff Laura Duncan called for background reports and adjourned the case for three weeks.
[ترجمه گوگل]کلانتر لورا دانکن خواستار گزارشات اولیه شد و پرونده را به مدت سه هفته به تعویق انداخت
[ترجمه ترگمان]کلانتر Laura دانکن به دنبال گزارش های پس زمینه شد و پرونده را به مدت سه هفته به تعویق انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کدخدا (اسم)
alderman, reeve, sheriff

کلانتر (اسم)
reeve, sheriff, marshal

داروغه (اسم)
sheriff

ضابط شهربانی (اسم)
sheriff

انگلیسی به انگلیسی

• chief law enforcement officer of a county who is responsible for carrying out court orders
in the united states, a sheriff is a person who is elected to make sure that the law is obeyed in a particular county.

پیشنهاد کاربران

کلمه "sheriff" در سیستم های امنیتی و قضایی کشورهایی مانند ایالات متحده، "sheriff"
شریف مسئولیت هایی مانند اجرای احکام دادگاه، نظارت بر زندان های محلی، و رسیدگی به مسائل انتظامی را بر عهده دارد. همچنین، او ممکن است در برخی موارد به عنوان نماینده قانونی در مسائل محلی عمل کند.
منبعCHATGPT4omini
قاضیِ بخش
نماینده رسمی دولت در استان
داروغه
کلانتر و در برخی جاها کدخدا بخشدار دهدار

بپرس