sherbet

/ˈʃɜːrbət//ˈʃɜːbət/

معنی: لیموناد، بستنی میوه
معانی دیگر: (از ریشه ی عربی)، شربت، sherbert : از فارسی شربت بستنی میوه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a frozen dessert, usu. flavored with fruit juice and made with milk, egg whites, or gelatin.

جمله های نمونه

1. The characterizing ingredients of sherbet include fruits and fruit juices.
[ترجمه گوگل]ترکیبات مشخصه شربت شامل میوه ها و آب میوه ها است
[ترجمه ترگمان]ترکیبات مشخص شربت، میوه ها و آب میوه را شامل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I suggested we stop at a bar for sherbet - the latest thing, sprinkled with ginger.
[ترجمه گوگل]من پیشنهاد کردم که در یک بار برای شربت توقف کنیم - آخرین چیزی که با زنجبیل پاشیده شده است
[ترجمه ترگمان]من پیشنهاد کردم که در یک بار برای شربت توقف کنیم - آخرین چیزی که با زنجبیل می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For dessert, cover lime sherbet with a blanket of chocolate chips or chocolate sandwich cookie chunks.
[ترجمه گوگل]برای دسر، شربت لیمویی را با یک پتو از چیپس شکلات یا تکه های کوکی ساندویچ شکلاتی بپوشانید
[ترجمه ترگمان]برای دسر، شربت لیمو را با یک پتو از چیپس شکلات و یا تکه های کلوچه شکلاتی پوشش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Displays zesty citrus and sherbet aromas on the nose and full-bodied apple and melon flavors with a creamy mouth feel.
[ترجمه گوگل]رایحه دلپذیر مرکبات و شربت را بر روی بینی و طعم سیب و خربزه کامل را با طعمی کرمی به دهان نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]طعم مرکبات و دسر مرکبات را در بینی و بوی پنیر سالم و طعم های میوه با دهان کرم نمایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sherbet is made with fruits and ice.
[ترجمه گوگل]شربت با میوه ها و یخ درست می شود
[ترجمه ترگمان]Sherbet با میوه ها و یخ درست شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I ordered ice cream, not sherbet.
[ترجمه گوگل]بستنی سفارش دادم نه شربت
[ترجمه ترگمان] بستنی سفارش دادم، نه شربت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I ordered a sherbet, not ice cream.
[ترجمه گوگل]من شربت سفارش دادم نه بستنی
[ترجمه ترگمان] من بستنی سفارش دادم، نه بستنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sherbet lemons are hard candies filled with dry sherbet powder.
[ترجمه گوگل]لیمو شربت آب نبات های سختی هستند که با پودر شربت خشک پر شده اند
[ترجمه ترگمان]آب نبات لیمویی آب نبات ها سفت و پر از پودر پر از شربت خشک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sugar, syrup, julep, sherbet, and marzipan are all Arabic in origin, though none of them would have featured on the grocery list of an Elizabethan housewife.
[ترجمه گوگل]شکر، شربت، ژولپ، شربت و مارزیپان همگی منشأ عربی دارند، اگرچه هیچ یک از آنها در لیست مواد غذایی یک زن خانه دار الیزابتی قرار نمی گرفتند
[ترجمه ترگمان]شکر، شربت، ویسکی، ویسکی، و marzipan همه عربی هستند، هر چند هیچ یک از آن ها در لیست خرید یک زن خانه دار در دوران الیزابت حضور نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Drink water scented with fennel, sherbet.
[ترجمه گوگل]آب معطر با رازیانه، شربت بنوشید
[ترجمه ترگمان] آب بنوشید با رازیانه، شربت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The guests were drinking coffee, lemonade, or sherbet.
[ترجمه گوگل]مهمانان در حال نوشیدن قهوه، لیموناد یا شربت بودند
[ترجمه ترگمان]مهمانان قهوه می خوردند، لیموناد، لیموناد یا شربت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fresh coffee and cookies, punch with ginger ale and lime sherbet floating in it.
[ترجمه گوگل]قهوه و کلوچه تازه، با زنجبیل و شربت لیمویی که در آن شناور است بکوبید
[ترجمه ترگمان]قهوه و کلوچه تازه، مشت و شربت زنجبیل در آن شناور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Now they were dying in the snow, feeling nothing, turning the snow to the color of raspberry sherbet.
[ترجمه گوگل]حالا آنها در برف می مردند، چیزی احساس نمی کردند، برف را به رنگ شربت تمشک تبدیل می کردند
[ترجمه ترگمان]حالا داشتند در برف می مردند، احساس نکرده بودن برف به رنگ شربت تمشک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To one side, dropped unnoticed, lay a silver cup which had not contained sherbet.
[ترجمه گوگل]در یک طرف، بدون توجه به زمین، یک فنجان نقره ای که حاوی شربت نبود، گذاشته شده بود
[ترجمه ترگمان]یک طرف، بدون جلب توجه، یک فنجان نقره ای که حاوی شربت نبود دراز کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لیموناد (اسم)
soda, soda water, lemonade, sherbet

بستنی میوه (اسم)
sherbet

انگلیسی به انگلیسی

• frozen dessert flavored with fruit and made with milk and egg white or gelatin
sherbet is a sweet dry powder that tastes fizzy and is eaten as a sweet or used to make a drink.
in american english, sherbet is the same as sorbet.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A frozen dessert, often fruity and refreshing 🍧
🔍 مترادف: Frozen - dessert
✅ مثال: They enjoyed a refreshing sherbet after the meal, with flavors of lemon and raspberry.
Sherbet lemon
شربت لیمو

بپرس