shepherd

/ˈʃepərd//ˈʃepəd/

معنی: چوپان، شبان، چوپانی کردن
معانی دیگر: گله چران، کشیش، رهبر روحانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who herds and watches over sheep at pasture.

- The shepherd moved his flock to higher ground.
[ترجمه الهام] چوپان گله ش را به زمین بالاتر ( مرتفع ) منتقل کرد.
|
[ترجمه گوگل] چوپان گله خود را به مکان های بلندتر منتقل کرد
[ترجمه ترگمان] چوپان گله اش را به زمین بزرگتری منتقل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: one who guides, protects, and oversees.

- Our minister is the shepherd of our congregation.
[ترجمه Mostafa] وزیر ما رهبر جماعت است
|
[ترجمه گوگل] وزیر ما شبان جماعت ماست
[ترجمه ترگمان] جناب وزیر ما چوپان of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: shepherds, shepherding, shepherded
• : تعریف: to guide, protect, and oversee.
مشابه: herd

- He shepherded us through the palace.
[ترجمه گوگل] او ما را از طریق قصر شبانی کرد
[ترجمه ترگمان] او ما را به داخل کاخ راهنمایی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1.
شبان

2. the shepherd hallooed me to stop
چوپان به من ندا داد که توقف کنم.

3. the shepherd hit the wolves with his heavy club
شبان با چوبدستی سنگین خود،گرگ ها را زد.

4. an ignorant shepherd
یک شبان نافرهیخته

5. the lord is my shepherd . . .
خداوند شبان من است . . .

6. The shepherd re-collected his flock and went down the hillside.
[ترجمه گوگل]چوپان دوباره گله خود را جمع کرد و از دامنه تپه پایین رفت
[ترجمه ترگمان]چوپان گله را جمع کرد و از تپه پایین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The shepherd has penned the sheep in the five-acre field.
[ترجمه گوگل]چوپان گوسفندان را در مزرعه پنج جریب قلع کرده است
[ترجمه ترگمان]چوپان گوسفندها را در یک زمین پنج هکتاری محصور کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The shepherd is bringing his flock down from the hills.
[ترجمه گوگل]چوپان گله خود را از تپه ها پایین می آورد
[ترجمه ترگمان]چوپان گله خود را از میان تپه ها بیرون می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The passenger were shepherd across the tarmac to the airliner.
[ترجمه گوگل]مسافر از طریق آسفالت به هواپیما چوپانی می کرد
[ترجمه ترگمان]مسافر از روی باند پرواز می کرد و به سمت هواپیما حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On May 1917 three young shepherd children reported a visitation from the Virgin Mary.
[ترجمه گوگل]در ماه مه 1917، سه کودک چوپان از ملاقات مریم باکره خبر دادند
[ترجمه ترگمان]در ماه مه سال ۱۹۱۷، سه کودک چوپان جوان، دیدار از مریم باکره را گزارش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For three nights, the shepherd maintained his lonely vigil.
[ترجمه گوگل]سه شب چوپان بیدار ماند
[ترجمه ترگمان]پس از سه شب چوپان خود را برای شب زنده داری تنها نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tom Banbury was preoccupied with the missing Shepherd child and did not want to devote time to the new murder.
[ترجمه گوگل]تام بانبری درگیر کودک مفقود شده شپرد بود و نمی خواست وقت خود را به قتل جدید اختصاص دهد
[ترجمه ترگمان]تام Banbury حواسش به بچه گم شده بود و دلش نمی خواست وقت را به قتل جدید اختصاص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They stood watching the Natural Leader shepherd the little children and their exhausted parents into the charabanc.
[ترجمه گوگل]آن‌ها ایستاده بودند و به تماشای «رهبر طبیعی» می‌نشستند که بچه‌های کوچک و والدین خسته‌شان را به داخل چارابانک چوپانی می‌کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها ایستاده بودند و به چوپان طبیعی بچه های کوچک و پدر و مادر خسته خود را در the نگاه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fleischner and Shepherd specialize in preparing teachers to work with learning disabled students.
[ترجمه گوگل]فلیشنر و شپرد در آماده سازی معلمان برای کار با دانش آموزان ناتوان در یادگیری تخصص دارند
[ترجمه ترگمان]Fleischner و شفرد در آماده سازی معلمان برای کار با دانش آموزان معلول تخصص دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چوپان (اسم)
herder, rancher, herdsman, ranchero, shepherd, pastor, neatherd, sheepherder

شبان (اسم)
presbyter, shepherd, pastor, looker

چوپانی کردن (فعل)
shepherd

انگلیسی به انگلیسی

• one who tends and herds sheep; spiritual leader, clergyman
tend and herd sheep; lead, guide, direct
a shepherd is a person whose job is to look after sheep or goats.
if you shepherd someone somewhere, you accompany them there to make sure that they go to the right place.

پیشنهاد کاربران

.
…. and shephered the ladies out of the room.
. . . . و خانم ها را به خارج از اتاق هدایت کرد.
رمیار، چراننده ی دام، دامیار
هدایت کردن، بردن

شبان
چوپان
گله بان
چوپان
هدایت کردن ، پشت سر خود به راه انداختن مردم
جای چراندن گوسفندان ، چرا.

بپرس