shelves


جمع واژه ی: shelf

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: pl. of shelf.

جمله های نمونه

1. stark shelves
تاقچه های لخت و پتی

2. books were piled on shelves haphazardly
کتاب ها را بدون نظم و ترتیب روی میز انباشته کرده بودند.

3. the old athlete's trophies were on the shelves
جایزه های ورزشکار پیر روی تاقچه ها قرار داشتند.

4. they had taken the books off the shelves and scattered them all over the room
کتاب ها را از تاقچه ها برداشته و در سرتاسر اتاق پخش وپلا کرده بودند.

5. The shelves were covered with ornaments and useless knick-knacks.
[ترجمه گوگل]قفسه‌ها با زیور آلات و زیور آلات بی‌فایده پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]قفسه ها پوشیده از جواهرات و خرت و پرت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Glass and plastic objects lined the shelves.
[ترجمه گوگل]اشیای شیشه ای و پلاستیکی روی قفسه ها قرار گرفته بودند
[ترجمه ترگمان]قفسه های شیشه ای و شیشه ای در قفسه های کتابخانه قرار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Set my case over the shelves.
[ترجمه گوگل]کیفم را روی قفسه ها بگذار
[ترجمه ترگمان]پرونده هام رو بذار روی قفسه ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You'd better bracket those shelves with two-by-fours.
[ترجمه گوگل]بهتر است آن قفسه ها را با قفسه های دو در چهار براکت کنید
[ترجمه ترگمان]بهتره اون قفسه ها رو با دو دست باز کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These shelves are very easy to put together - you can't go wrong.
[ترجمه گوگل]چیدن این قفسه ها بسیار آسان است - نمی توانید اشتباه کنید
[ترجمه ترگمان]این قفسه خیلی ساده است که کنار هم قرار بگیرید - شما نمی توانید اشتباه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Brace those sagging shelves with more crosspieces.
[ترجمه گوگل]قفسه های آویزان را با قطعات متقاطع بیشتری ببندید
[ترجمه ترگمان] اون قفسه ها رو با crosspieces بیشتری آماده کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We improvised some shelves out of planks of wood and bricks.
[ترجمه گوگل]چند قفسه را از تخته های چوب و آجر بداهه ساختیم
[ترجمه ترگمان]چند قفسه از تخته های چوبی و آجر درست کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He disposed his books on the shelves.
[ترجمه گوگل]او کتاب هایش را در قفسه ها انداخت
[ترجمه ترگمان]کتاب هایش را در قفسه ها جا می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Level off the shelves with a spirit level.
[ترجمه گوگل]قفسه ها را با سطح روح تراز کنید
[ترجمه ترگمان]سطح قفسه های با سطح روح
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He'd coated the shelves with a thick treacly varnish.
[ترجمه گوگل]قفسه‌ها را با لاک ضخیم پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]او قفسه ها را با یک لایه ضخیم و براق پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

"Shelves"
به معنی " اشیا معلق"
Does that bear just walk endlessly on shelves of ice?
آیا آن خرس بر روی تیکه های معلق یخ بطورِ بی سرانجام راه می رود؟
صورت جمع shelf
۱. تاقچه ها. رف ها. 2. قفسه ها.
مثال:
he began filling his shelves
او شروع کرد به پر کردن قفسه هایش.
قفسه ، تاقچه 🗄🗃
قسمتی همانند shelf که بر روی آن وسایل قرار می دهند
Shelf همان تخته یا قسمتی است که با فاصله از دیوار یک سطح ۹۰ درجه نسبت به دیوار دارد.
همانند خانه های قدیمی که در آنها از طاقچه استفاده می کردند تا وسایل را روی آن قرار دهند
بر آمدگی درون دیوار که وسایل را در آن میگذارند
قفسه، تاقچه
قفسه ی کتاب. کتابخانه کوچک کنار میز
قفسه
قفسه ، طبقه
قفسه ها
طاقچه ها
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس