shelter

/ˈʃeltər//ˈʃeltə/

معنی: حمایت، پناه، پناه گاه، ساباط، جان پناه، سپنج، یتیم خانه، پناه دادن، محافظت کردن، منزل دادن
معانی دیگر: گریختگاه، سرپناه، اندخسگاه، اندخسواره، جانبوز، پاساد، مامن، گریز، پناهندگی، (ابزار موسیقی و غیره) جلد، پوشانه، حفظ کردن، مصون داشتن، ایمن داشتن، حمایت کردن، زیر بال خود گرفتن، اندخسیدن، پناه بردن، پناه جستن، در خود داشتن، جادادن، ماوا بودن، محافظت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a place, such as a structure, that provides protection from danger, weather, or the like; refuge.
مترادف: cover, harbor, haven, refuge
مشابه: camp, housing, mission, rest

- There's a shelter at the bus stop where we can get out of the rain.
[ترجمه مجید] یک پناهگاه در ایستگاه اتوبوس وجود دارد که ما می توانیم از بارش باران رها شویم
|
[ترجمه گوگل] یک پناهگاه در ایستگاه اتوبوس وجود دارد که می توانیم از باران خارج شویم
[ترجمه ترگمان] یه سرپناهی در ایستگاه اتوبوس هست که بتونیم از بارون بیرون بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- When the air raid alarm sounded, they headed for the shelter.
[ترجمه مجید] وقتی زنگ هشدار هواپیما به صدا در آمد، آنها برای پناهگاه رفتند.
|
[ترجمه فردین] وقتی آژیر حملهٔ هوایی به صدا در آمد، آنان به پناهگاه رفتند.
|
[ترجمه گوگل] وقتی زنگ حمله هوایی به صدا درآمد، آنها به سمت پناهگاه حرکت کردند
[ترجمه ترگمان] وقتی آژیر حمله به صدا در آمد، به طرف پناه گاه رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the protection given by such a place.
مترادف: protection
متضاد: exposure
مشابه: cover, refuge

- The cave offered shelter from the wind.
[ترجمه ریحانه] غار ها را باد برده
|
[ترجمه گوگل] غار در برابر باد پناه می داد
[ترجمه ترگمان] غار از باد پناه گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the continuous safety and protection from the elements afforded by a home or other dwelling.
مترادف: hearth, home
مشابه: mission

- Food, clothing, and shelter are basic necessities.
[ترجمه گوگل] غذا، پوشاک و سرپناه از ملزومات اولیه است
[ترجمه ترگمان] غذا، لباس و سرپناه ضروری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: a place specifically established as a safe, temporary residence for homeless or abused persons, abandoned animals, or others in need of protection.
مترادف: refuge

- They adopted all their pets from the animal shelter.
[ترجمه گوگل] آنها تمام حیوانات خانگی خود را از پناهگاه حیوانات پذیرفته اند
[ترجمه ترگمان] آن ها همه حیوانات خانگی خود را از پناه گاه حیوانات به کار بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She had left her abusive husband and was now living in a women's shelter.
[ترجمه گوگل] او شوهر آزارگر خود را ترک کرده بود و اکنون در یک پناهگاه زنان زندگی می‌کرد
[ترجمه ترگمان] او شوهر abusive را ترک کرده بود و اکنون در پناه یک زن زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: shelters, sheltering, sheltered
(1) تعریف: to act as or provide cover, protection, or shelter for.
مترادف: guard, harbor, haven, house, protect
متضاد: expose
مشابه: cover, defend, lodge, safeguard, secure, shield

- The sturdy structure sheltered the family from the tornado.
[ترجمه نقاشی] ساختار خیلی بد
|
[ترجمه گوگل] ساختار محکم خانواده را از گردباد محافظت کرد
[ترجمه ترگمان] ساختار قوی خانواده را از گردباد حفاظت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The penalties for sheltering a fugitive were severe.
[ترجمه گوگل] مجازات پناه دادن به یک فراری شدید بود
[ترجمه ترگمان] مجازات در پناه یک فراری شدید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to protect from real or perceived emotional harm.

- He hoped to shelter his children from the kind of painful experiences he'd endured in his youth.
[ترجمه گوگل] او امیدوار بود فرزندانش را از تجربه های دردناکی که در جوانی متحمل شده بود، پناه دهد
[ترجمه ترگمان] او امیدوار بود که فرزندانش را از تجربه های دردناکی که در دوران جوانی متحمل شده بود پناه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: sheltered (adj.), shelterless (adj.), shelterer (n.)
• : تعریف: to take shelter or refuge.
مشابه: hide, rest, retire, retreat

- The ship sheltered in the cove.
[ترجمه گوگل] کشتی در یارو پناه گرفت
[ترجمه ترگمان] کشتی در خلیج پناه گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a shelter for the homeless
پناهگاه بی خانمان ها

2. an instrument shelter
پوشانه ی ساز

3. to seek shelter from the rain
برای فرار از باران پناه جستن

4. to take shelter
پناه جستن

5. an air raid shelter
پناهگاه حمله ی هوایی

6. if it rains, shelter under a tree
اگر باران بیاید به (زیر) یک درخت پناه ببر.

7. those rocky shores shelter a peaceful bay
در آن کرانه های پر صخره خلیج با صفایی وجود دارد.

8. the trees offered good shade and shelter
درختان سایه و سرپناه خوبی بودند.

9. when shooting started, we raced toward the shelter
وقتی که تیراندازی شروع شد به طرف پناهگاه دویدیم.

10. there are thousands of people wanting food and shelter
هزاران نفر از مردم،فاقد خوراک و منزل هستند.

11. we were tired and hungry and they gave us shelter
ما خسته و گرسنه بودیم و آنها به ما پناه دادند.

12. Provision of shelter was their main concern.
[ترجمه گوگل]تامین سرپناه دغدغه اصلی آنها بود
[ترجمه ترگمان]تامین سرپناه، نگرانی اصلی آن ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They opened a shelter to provide temporary housing for the city's homeless.
[ترجمه گوگل]آنها برای تهیه مسکن موقت برای بی خانمان های شهر یک سرپناه افتتاح کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک پناه گاه برای تامین مسکن موقت برای بی خانمان ها ایجاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They were anxious to find shelter for the night.
[ترجمه گوگل]آنها مشتاق یافتن سرپناهی برای شب بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها مشتاق بودند که برای شب پناهگاهی پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They are in desperate need of food and shelter.
[ترجمه گوگل]آنها نیاز مبرمی به غذا و سرپناه دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها نیازمند غذا و سرپناه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The shelter is a brick construction.
[ترجمه گوگل]پناهگاه آجری است
[ترجمه ترگمان]پناه گاه یک ساختمان آجری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. They found shelter from the storm in a barn.
[ترجمه مهرداد] آنها برای فرار از طوفان به یک طویله پناه بردند
|
[ترجمه گوگل]آنها از طوفان در انباری پناه گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها از توفان در طویله پناه گاه پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. We took shelter from the rain in a cave.
[ترجمه گوگل]از باران در غار پناه گرفتیم
[ترجمه ترگمان]از باران در غاری پناه گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. They huddled in the shop doorway to shelter from the rain.
[ترجمه گوگل]آنها در درگاه مغازه جمع شدند تا از باران در امان بمانند
[ترجمه ترگمان]آن ها در مغازه کزکرده بودند تا از باران پناه بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. They constructed a shelter out of fallen branches.
[ترجمه گوگل]آنها از شاخه های افتاده پناهگاهی ساختند
[ترجمه ترگمان]آن ها سرپناهی از شاخه های سقوط کرده را ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. He sought shelter from the rain.
[ترجمه گوگل]او به دنبال پناهگاهی از باران بود
[ترجمه ترگمان]از باران پناه گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حمایت (اسم)
aid, shelter, defense, vindication, aegis, protection, patronage, lee

پناه (اسم)
shelter, asylum, blind, sconce, refuge, awning, bulwark, safeguard, guard, coverture

پناه گاه (اسم)
burrow, shelter, stronghold, sanctuary, asylum, harbor, refuge, awning, harborage, blindage, hovel, covert, howff, resort

ساباط (اسم)
shelter, tent, awning, sunshade, covered passage, covered gallery, lean-to

جان پناه (اسم)
shelter, parapet, trench, defilade, turret, mantelet

سپنج (اسم)
shelter, hut, hovel

یتیم خانه (اسم)
shelter, orphanage

پناه دادن (فعل)
house, ensconce, shelter, harbor, refuge, fence, embower

محافظت کردن (فعل)
shelter, defend, guard

منزل دادن (فعل)
house, accommodate, home, lodge, roof, shelter

تخصصی

[عمران و معماری] پناهگاه - آلونک - سرپناه

انگلیسی به انگلیسی

• refuge, secure location, protected place; protection, safety; building which temporarily houses homeless people or animals
give refuge, provide a safe haven; seek protection; protect, defend, screen, cover
a shelter is a small building or covered place constructed to protect people from bad weather or danger.
if a place provides shelter, it provides protection from bad weather or danger.
if you shelter in a place, you stay there and are protected from bad weather or danger.
if a place or thing is sheltered by something, it is protected by it from wind and rain.
if you shelter someone, you hide them when people are looking for them.

پیشنهاد کاربران

Shelter in the context of addiction refers to providing a safe, stable environment for individuals struggling with substance use disorders. These shelters often offer support services to assist with recovery and transition to a healthier lifestyle.
...
[مشاهده متن کامل]

پناهگاه/سرپناه در زمینه اعتیاد به معنای فراهم کردن محیطی امن و پایدار برای افرادی است که با اختلالات مصرف مواد مخدر دست و پنجه نرم می کنند. این پناهگاه ها اغلب خدمات حمایتی برای کمک به بهبود و انتقال به سبک زندگی سالم تر ارائه می دهند.
می تواند به معنای مکان پناه و حمایت باشد که افراد می توانند از هرج و مرج اعتیاد فرار کرده و سفر به سوی بهبودی را آغاز کنند.
مرکز سرپناه شبانه اختلال مصرف مواد مخدر یا روان گردان ( شلتر ) جهت اسکان موقت شبانه افراد با اختلال مصرف مواد مخدر یا روان گردان و با هدف کاهش آسیب در این افراد نسبت به پذیرش افراد بی خانمان اقدام می کند.
این مرکز به منظور کاهش بروز و شیوع رفتارهای پرخطر، شیوع بیماری های عفونی، ارتکاب به جرائم، تامین سرپناه و تامین حداقل مواد غذایی مورد نیاز برای گروه هدف راه اندازی شده و افراد به صورت داوطلبانه برای دریافت خدمات مراجعه می کنند.
مثال؛
The shelter provided a safe space for individuals recovering from addiction.
Many shelters offer counseling and medical services to support those with substance use disorders.
Finding a shelter was a crucial step in his journey to overcome addiction.

Refuge
پناهگاه، سرپناه، اردوگاه، سکونتگاه عمومی
به جایی که افراد آواره و بی خانمان زندگی می کنند نیز اطلاق می شود.
پناه دادن
They will take him in and shelter according to their law: او را خواهند پذیرفت و مطابق با قوانین شان به او پناه خواهند داد.
پناهگاه
مثال: They took shelter under a tree during the rainstorm.
آن ها در طول طوفان باران زیر یک درخت پناه گرفتند.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
protection, cover, defence, guard, screen
- safety, asylum, haven, refuge, retreat, sanctuary, security
- protect, cover, defend, guard, harbour, hide, safeguard, shield
- take shelter, hide, seek refuge
...
[مشاهده متن کامل]

پناهگاه. پناهنده شدن، پناه گرفتن، سرپناه، حفاظ، پناه بردن، پناه دادن، جان پناه، پناهگاه، حمایت، محافظت کردن، پناه دادن، زیست شناسی: پناهگاه، علوم نظامی: حفظ کردن

shelter 3 ( n ) =a structure built to give protection, especially from the weather or from attack =protection from rain, danger, or attack
shelter
shelter 2 ( v ) =to stay in a place that protects you from the weather or from danger, e. g. We sheltered from the rain in a doorway.
shelter
shelter 1 ( v ) ( ʃɛltər ) =to give sth sb a place where they are protected from the weather or from danger; to protect sth sb, e. g. helping the poor and sheltering the homeless. sheltered ( adj )
shelter
shelter: پناهگاه
سنگر
shelter ( علوم نظامی )
واژه مصوب: پناهگاه 2
تعریف: محل سرپوشیده و امن برای استقرار انواع هواگَرد و ادوات و تجهیزات و نفرات که در برابر گلوله و بمب مقاوم باشد
حمایت
مددسرا یا گرم خانه واسه افراد بی خانمان
shelter ( verb ) = محافظت کردن، پناه دادن، سر پناهی فراهم آوردن/\پناه گرفتن، پناه جستن، پناهنده شدن/حفظ کردن یا محافظت کردن از سرمایه با کاهش دادن یا به حداقل رساندن مالیات بر درآمد یا حتی راهی برای دور زدن مالیات
...
[مشاهده متن کامل]

معانی دیگر>>>>> مصون نگه داشتن
Definition = برای محافظت از خود یا شخص یا چیز دیگری در برابر آب و هوای بد ، خطر یا حمله/برای مخفی کردن مخفیانه شخصی به طوری که توسط ارتش ، پلیس و غیره گرفتار نشود//از کسی حمایت کردن، حفاظت کردن/اگر بخواهید از سرمایه خود محافظت کنید ، از پرداخت مالیات بر آن جلوگیری می کنید/اگر از درآمد خود محافظت می کنید ، راهی قانونی برای جلوگیری از پرداخت مالیات بر آن پیدا می کنید/
helping the poor and sheltering the homeless = کمک کردن به فقرا و پناه دادن به بی خانمان ها
shelter in place =در پناهگاه اضطراری مانند شرایط آب و هوایی شدید یا تیراندازی یا حالت اورژنسی بمانید/در خانه بمانید و فقط زمانی که مجبور هستید خانه را ترک کنید ، به عنوان مثال برای خرید غذا ، به ویژه در دوران اپیدمی ( = ظهور بیماری در تعداد زیادی از مردم به طور همزمان ) /
shelter savings/assets = محافظت کردن یا حفظ کردن پس انداز/دارایی
examples:
1 - The trees shelter the house from the wind.
درخت ها در برابر باد از خانه محافظت می کنند.
2 - Let's shelter from the rain under that tree.
بیا به خاطر بارش باران زیر آن درخت پناه بگیریم.
3 - We were caught in a thunderstorm, without anywhere to shelter.
ما در توفان گرفتار شدیم ، جایی برای پناه گرفتن نداشتیم.
4 - A group of us were sheltering from the rain under the trees.
گروهی از ما در برابر باران زیر درختان پناه گرفته بودیم.
5 - Local people risked their own lives to shelter resistance fighters from the army.
مردم محلی جان خود را برای پناه دادن به رزمندگان مقاومت از ارتش به خطر انداختند.
6 - In most chemical emergencies people are instructed to shelter in place, closing windows and turning off air conditioners to keep out toxic fumes.
در اکثر موارد فوق اضطراری شیمیایی به مردم دستور داده می شود که در محل خود پناه بگیرند ، پنجره ها را ببندند و کولرها را خاموش کنند تا از دودهای سمی جلوگیری شود.
7 - Millions of Californians were told to shelter in place to stop the spread of coronavirus.
به میلیون ها کالیفرنیایی گفته شد که برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا در خانه خود بمانند.
8 - Some states have issued shelter in place orders.
برخی ایالت ها دستورات ما ندن در خانه را صادر کرده اند.
9 - More than 40% of the nursing homes in Hurricane Katrina's path sheltered in place.
بیش از 40 درصد از خانه های سالمندان در مسیر طوفان کاترینا در ( مکان های امن ) پناه گرفته اند.
10 - Their accountant suggested some novel ways of sheltering their retirement income.
حسابدار آنها روشهای جدیدی را برای حفظ کردن سرمایه بازنشستگی آنها پیشنهاد کرد.
11 - The city feeds, clothes, and shelters the orphans.
شهر به بچه های یتیم غذا می دهد ، لباس می پوشاند و سرپناه می دهد.
12 - The company needs to act now to shelter its assets from the taxman.
این شرکت باید در حال حاضر برای محافظت از دارایی های خود در برابر مامور مالیاتی اقدام کند.

shelter ( noun ) = پناهگاه، سرپناه، جان پناه، مامن/خانه، مسکن، سقف بالای سر/
معانی دیگر �������ساختار قانونی کاهش بدهی مالیاتی یا استراتژی کاهش بدهی مالیاتی
Definition = ( ساختمان طراحی شده برای ارائه ) محافظت در برابر آب و هوای بد ، خطر یا حمله/برای محافظت از خود در برابر آب و هوای بد ، خطر یا حمله/چیزی که محافظت می کند ، مانند ساختمان یا چادر ، یا حفاظت ارائه شده/راهی برای جلوگیری از پرداخت مالیات یا به حداقل رساندن آن
...
[مشاهده متن کامل]

a shelter for battered women = سرپناهی برای زنان بی پناه ( آسیب دیده )
to find shelter = سرپناه پیدا کردن
a homeless shelter = پناهگاه بی خانمان
an emergency shelter = پناهگاه اظطراری
animal shelter = پناهگاه حیوانات
to take/seek shelter = پناه گرفتن
to give/provide shelter = سرپناه دادن/فراهم کردن
an air - raid shelter = پناهگاه حمله هوایی
examples:
1 - We reached the shelter of the caves.
ما به پناهگاه غارها رسیدیم.
2 - He slept wherever he could find shelter.
هرجا که سرپناهی می یافت می خوابید.
3 - People were seeking shelter from the gunfire.
مردم به دنبال سرپناه از تیراندازی بودند.
4 - The trees gave shelter from the wind.
درخت ها از ( گزند ) باد سرپناه فراهم می کردند.
5 - They opened a shelter to provide temporary housing for the city's homeless.
آنها پناهگاهی برای تأمین مسکن موقت بی خانمان های شهر باز کردند.
6 - The trees gave/provided some shelter from the rain.
درختان مقداری سرپناه در برابر باران فراهم آورند .
7 - We took shelter for the night in an abandoned house.
شب را در خانه ای متروکه پناه گرفتیم.
8 - When the air raid siren went off people ran to their shelters.
وقتی آژیر حمله هوایی به صدا در آمد ، مردم به پناهگاه های خود دویدند.
9 - We took the stray dog to an animal shelter.
سگ ولگرد را به پناهگاه حیوانات بردیم.
10 - The program offers shelter to runaway teens.
این برنامه به نوجوانان فراری سر پناه ارائه می دهد.

پرورشگاه ( به ندرت به این معنی میاد )
shelter ( verb ) = harbor ( verb )
به معناهای: پناه دادن، جا دادن
Solidarity
مکانی امن و دور از تلاتم
a place giving protection from bad weather or danger.

پناهگاه، جان پناه، محافظت، حمایت، محافظت کردن، پناه دادن
shelter
Definition:
To shelter is defined as to provide protection or cover
Example:
After the earthquake, the government could not provide shelter for the thousands of homeless people
...
[مشاهده متن کامل]

Synonyms:
guard, protect, screen, defend, shield
Antonyms:
betray, expel, reject, surrender, refuse

عمومی = پناه گاه
هوانوردی = آشیانه هواپیماهای نظامی
۱ - سرپناه
۲ - سایه بان
سلام . چادر . مکانی که می توان به عنوان خانه هم باشد
پناهگاه
پناهگاه - مکانی مسقف از فلز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس