shellac

/ʃəˈlæk//ʃəˈlæk/

معنی: لاک مخصوص لاک الکل، با لاک جلا دادن، شکست مفتضحانه خوردن یا دادن
معانی دیگر: shellack لاک مخصوص لاک والکل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: thin sheets or flakes of processed lac, used in making varnish and other products.

(2) تعریف: a thin varnish made by dissolving this substance in alcohol.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: shellacs, shellacking, shellacked
مشتقات: shellacker (n.)
(1) تعریف: to cover or finish with shellac.

(2) تعریف: (slang) to defeat soundly.
مشابه: drub, lick, smear, thrash

(3) تعریف: (slang) to beat hard.
مشابه: hide, lambaste, lick

جمله های نمونه

1. Shellac records were simply too fragile to be posted; so the special circumstances of war justified the first vinyl records.
[ترجمه گوگل]سوابق Shellac به سادگی بیش از حد شکننده بودند که نمی‌توانستند پست شوند بنابراین شرایط خاص جنگ اولین رکوردهای وینیل را توجیه کرد
[ترجمه ترگمان]سوابق shellac خیلی شکننده بودند تا پست شوند؛ بنابراین شرایط خاص جنگ اولین رکورد vinyl را توجیه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. None of these unbreakable records succeeded in displacing shellac.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از این رکوردهای شکست ناپذیر موفق به جابجایی شلاک نشدند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این مدارک غیرقابل شکستن موفق نشده بود که displacing را shellac
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. So we went for a shellac finish.
[ترجمه گوگل]بنابراین ما به دنبال یک روکش شلاک رفتیم
[ترجمه ترگمان]برای این بود که a را تمام کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Now I have used transparent shellac for many jobs in the past.
[ترجمه گوگل]اکنون در گذشته از شلاک شفاف برای بسیاری از مشاغل استفاده کرده ام
[ترجمه ترگمان]اکنون من از shellac شفاف برای بسیاری از مشاغل در گذشته استفاده کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With the shellac the colour was all there and more.
[ترجمه گوگل]با شلاک رنگ همه چیز وجود داشت و بیشتر بود
[ترجمه ترگمان]پس از آن، رنگ آن همه جا خورده بود و همه چیز بیشتر و بیشتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conventional shellac records were very brittle; only a few ounces of shear stress would crack them in half.
[ترجمه گوگل]سوابق معمولی شلاک بسیار شکننده بودند تنها چند اونس تنش برشی آنها را به نصف می شکند
[ترجمه ترگمان]سوابق متداول shellac بسیار شکننده بودند؛ تنها چند اونس از تنش برشی آن ها را به نصف کاهش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Your rifle's finish is low grade shellac, cosmoline and Olga's toe nails.
[ترجمه گوگل]روکش تفنگ شما از جنس شلاک کم درجه، کازمولین و ناخن های انگشت اولگا است
[ترجمه ترگمان]کارت rifle Your low و ناخن های پای Olga است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She wanted to shellac the desk to protect it from water spots.
[ترجمه گوگل]او می‌خواست روی میز را لاک بزند تا از لکه‌های آب محافظت کند
[ترجمه ترگمان]او می خواست میز را باز کند تا از آن در برابر لکه های آب محافظت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you were to spray shellac, the layers will be very thin and would not amalgamate.
[ترجمه گوگل]اگر بخواهید شلاک را اسپری کنید، لایه ها بسیار نازک می شوند و با هم ترکیب نمی شوند
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید shellac اسپری کنید، لایه ها بسیار نازک خواهند شد و با هم ترکیب نخواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A lot of the shellac came off in my mouth tonight.
[ترجمه گوگل]امشب مقدار زیادی از شلاک از دهانم خارج شد
[ترجمه ترگمان]امشب خیلی چیزها توی دهنم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Applied a shellac finish to the cabinet.
[ترجمه گوگل]روی کابینت یک لایه لاک الکلی اعمال کرد
[ترجمه ترگمان]a را به طرف کابینت هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bodying is the process of applying shellac in many thin applications until a sufficient thickness is achieved.
[ترجمه گوگل]بادیینگ فرآیندی است که از شلاک در بسیاری از کاربردهای نازک استفاده می شود تا زمانی که ضخامت کافی به دست آید
[ترجمه ترگمان]Bodying فرآیند اعمال shellac در بسیاری از کاربردهای ریز تا زمانی است که ضخامت کافی بدست آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The natural properties and characteristics of shellac resin and its application in fabricating optical are descibed.
[ترجمه گوگل]خواص و خصوصیات طبیعی رزین شلاک و کاربرد آن در ساخت اپتیکال تشریح شده است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های طبیعی و ویژگی های رزین shellac و کاربرد آن در ساخت نوری descibed هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We are leading bleached and dewaxed shellac manufacturer in Kunming, China. Now we are planning to buy 20 -100 ton seed lac from oversea market.
[ترجمه گوگل]ما در کونمینگ، چین، پیشرو تولید کننده پوسته پوسته سفید و موم زدایی هستیم اکنون قصد داریم 20 تا 100 تن لاک بذر را از بازار خارج از کشور خریداری کنیم
[ترجمه ترگمان]ما تولید کننده bleached و dewaxed shellac در Kunming، چین هستیم اکنون ما در حال برنامه ریزی برای خرید ۲۰ میلیون تن دانه از بازار oversea هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لاک مخصوص لاک الکل (اسم)
shellac, shellack

با لاک جلا دادن (فعل)
shellac, shellack

شکست مفتضحانه خوردن یا دادن (فعل)
shellac, shellack

تخصصی

[عمران و معماری] شلاک - لاک شفاف

انگلیسی به انگلیسی

• lac that has been purified and processed into thin sheets or flakes; varnish made from processed lac dissolved in alcohol (also shellack)
coat with varnish; rout, defeat soundly (slang)

پیشنهاد کاربران

shell, lac
lac : لاک، لاک الکل، چیز لاک والکل زده، لاک زدن
معانی دیگر: ( از ریشه ی فارسی ) ، لاک ( ماده ی انگم مانندی که از بدن برخی حشرات به ویژه laccifer lacca می تراود و از آن لاک الکل و غیره می سازند ) ، لاک والکل
...
[مشاهده متن کامل]

shellac :
۱. ( اسم ) یک رزین طبیعی که برای ساخت ورنی، چسب، و پوشش های صنعتی استفاده می شود.
۲. ( فعل، عامیانه ) به معنای �شدیداً شکست دادن� یا �پوشش کامل دادن� ( مثال: �تیم ما را شلاک کرد!� ) .
1. English: This table is coated with shellac for a glossy finish.
Persian: این میز با شلاک پوشانده شده تا سطحی براق داشته باشد.
2. English: You can use shellac to seal wood surfaces.
Persian: می توانی از شلاک برای مهر و موم کردن سطح چوب استفاده کنی.
3. English: Old records were often made from shellac.
Persian: صفحات گرامافون قدیمی اغلب از شلاک ساخته می شدند.
4. English: The team got shellacked in the final match.
Persian: تیم در بازی فینال به شدت شکست خورد.
5. English: Shellac is derived from the lac insect's resin.
Persian: شلاک از رزین حشره لاک به دست می آید.
6. English: She used shellac to protect her artwork.
Persian: او از شلاک برای محافظت از اثر هنری اش استفاده کرد.
7. English: Some candies have a shellac coating to make them shiny.
Persian: بعضی آبنبات ها روکش شلاک دارند تا براق شوند.
8. English: The carpenter applied shellac to the wooden cabinet.
Persian: نجار شلاک را روی کابینت چوبی زد.
9. English: Shellac dissolves in alcohol for easy application.
Persian: شلاک در الکل حل می شود تا به راحتی قابل استفاده باشد.
10. English: They shellacked the competition with a perfect score.
Persian: آن ها رقابت را با یک امتیاز کامل در هم کوبیدند.
- - -
Note:
- In Persian, "شلاک" ( Shellac ) is used both for the material and the slang meaning ( "to defeat badly" ) .
- In English, "shellac" as a verb is informal but common in sports/competition contexts.
Let me know if you need more examples! 😊 ارتباط با زبان انگلیسی:
1. Traceur/Traceuse:
- در پارکور، اجراکنندگان را Traceur ( مرد ) یا Traceuse ( زن ) می نامند که از واژه فرانسوی "tracer" ( به معنی "to trace" یا "to move quickly" در انگلیسی ) گرفته شده است.
2. Freerunning vs. Parkour:
- Freerunning ( دویدن آزاد ) اصطلاحی است که توسط سباستین فوکان ( Sebastien Foucan ) ابداع شد و بیشتر بر روی حرکات آکروباتیک و خلاقانه تأکید دارد.
- در حالی که Parkour بر روی کارایی و سرعت در حرکت از نقطه A به B تمرکز دارد.
3. ترجمه های انگلیسی:
- گاهی پارکور را "Art of Movement" ( هنر حرکت ) یا "Obstacle Course Training" ( تمرین مسیر مانع ) می نامند.
�Here are 10 common English sentences using "shellac" along with their Persian translations ( without transliteration ) :
- - -
1. English: This table is coated with shellac for a glossy finish.
Persian: این میز با شلاک پوشانده شده تا سطحی براق داشته باشد.
2. English: You can use shellac to seal wood surfaces.
Persian: می توانی از شلاک برای مهر و موم کردن سطح چوب استفاده کنی.
3. English: Old records were often made from shellac.
Persian: صفحات گرامافون قدیمی اغلب از شلاک ساخته می شدند.
4. English: The team got shellacked in the final match.
Persian: تیم در بازی فینال به شدت شکست خورد.
5. English: Shellac is derived from the lac insect's resin.
Persian: شلاک از رزین حشره لاک به دست می آید.
6. English: She used shellac to protect her artwork.
Persian: او از شلاک برای محافظت از اثر هنری اش استفاده کرد.
7. English: Some candies have a shellac coating to make them shiny.
Persian: بعضی آبنبات ها روکش شلاک دارند تا براق شوند.
8. English: The carpenter applied shellac to the wooden cabinet.
Persian: نجار شلاک را روی کابینت چوبی زد.
9. English: Shellac dissolves in alcohol for easy application.
Persian: شلاک در الکل حل می شود تا به راحتی قابل استفاده باشد.
10. English: They shellacked the competition with a perfect score.
Persian: آن ها رقابت را با یک امتیاز کامل در هم کوبیدند.
- - -
Note:
- In Persian, "شلاک" ( Shellac ) is used both for the material and the slang meaning ( "to defeat badly" ) .
- In English, "shellac" as a verb is informal but common in sports/competition contexts.
deepseek

shellac ( شیمی )
واژه مصوب: لکا
تعریف: رزین حاصل از پالایش لکای خام که در الکل حل شده باشد