shell out

/ˈʃelˈaʊt//ʃelaʊt/

معنی: پرداختن، هزینه چیزی را قبول کردن
معانی دیگر: (خودمانی) پول دادن، سلفیدن، متحمل هزینه شدن، pay : پرداختن

جمله های نمونه

1. You won't have to shell out a fortune for it.
[ترجمه گوگل]شما مجبور نخواهید بود برای آن پول خرج کنید
[ترجمه ترگمان]تو مجبور نخواهی شد شانسی برای این کار پیدا کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I shall be expected to shell out for the party.
[ترجمه گوگل]از من انتظار می رود که برای مهمانی هزینه کنم
[ترجمه ترگمان]من انتظار دارم که او برای مهمانی حاضر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And for this sort of performance, local taxpayers shell out roughly $ 360, 000 a year.
[ترجمه گوگل]و برای این نوع عملکرد، مالیات دهندگان محلی تقریباً 360000 دلار در سال هزینه می کنند
[ترجمه ترگمان]و برای این نوع عملکرد، مالیات دهندگان محلی حدود ۳۶۰، ۰۰۰ دلار در سال توزیع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But how readily will they shell out hundreds for a similar-sized piece of software?
[ترجمه گوگل]اما چقدر راحت صدها را برای یک نرم افزار با اندازه مشابه هزینه می کنند؟
[ترجمه ترگمان]اما چگونه آن ها به راحتی صدها نفر را برای یک نرم افزار مشابه طراحی می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Others continue to shell out money.
[ترجمه گوگل]دیگران به پرداخت پول ادامه می دهند
[ترجمه ترگمان]دیگران به جمع آوری پول ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Not wanting to shell out £1500 to £2500 for a replacement, he started looking around for a solution.
[ترجمه گوگل]او که نمی‌خواست 1500 تا 2500 پوند برای جایگزینی بپردازد، شروع به جستجو در اطراف برای یافتن راه‌حل کرد
[ترجمه ترگمان]او به دنبال یافتن راه حلی برای یافتن راه حلی برای حدود ۱۵۰۰ پوند به ۲۵۰۰ پوند مصر نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I was the one who had to shell out for the food.
[ترجمه گوگل]من بودم که باید برای غذا پول می دادم
[ترجمه ترگمان]من تنها کسی بودم که مجبور بودم برای غذا حاضر به شم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And do you shell out major coin for them?
[ترجمه گوگل]و آیا برای آنها سکه عمده می پردازید؟
[ترجمه ترگمان]و یه سکه بزرگ برای اونا درست می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I had to shell out five pounds.
[ترجمه گوگل]مجبور شدم پنج پوند بپردازم
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم پنج پوند کم کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Must I shell out for the party.
[ترجمه گوگل]باید برای مهمانی هزینه کنم
[ترجمه ترگمان] باید برای مهمونی برم بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I shall be expected to shell out the money for the party.
[ترجمه گوگل]از من انتظار می رود که پول را برای حزب خرج کنم
[ترجمه ترگمان]انتظار خواهم داشت پولش را برای مهمانی حاضر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He to shell out a lot of money for the date.
[ترجمه گوگل]او پول زیادی برای تاریخ خرج می کند
[ترجمه ترگمان]او برای این تاریخ پول زیادی تهیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Advertisers to shell out a lot of money for this targeting.
[ترجمه گوگل]تبلیغ کنندگان برای این هدف گذاری پول زیادی خرج می کنند
[ترجمه ترگمان]باید پول زیادی برای این هدف گرفته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That reflects a very British disinclination to shell out on management training.
[ترجمه گوگل]این نشان‌دهنده بی‌میلی بریتانیایی‌ها برای هزینه‌کردن در مورد آموزش مدیریت است
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده عدم تمایل بسیار انگلیسی به شرکت در آموزش مدیریت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرداختن (فعل)
score, pay, begin, shell out, reimburse, pay off, give money, buff, polish, burnish, disburse, set to, spend money

هزینه چیزی را قبول کردن (فعل)
pay, shell out

انگلیسی به انگلیسی

• pay, repay; separate completely

پیشنهاد کاربران

پول را دور ریختن
( در واقع همان پرداخت کردن است اما بار منفی دارد. انگار مثلا پول رو هدر دادی )
این عبارت بار معنایی منفی داره و شاید بهتر باشه" پول خود را دور ریختن" و یا " پول خود را تو چاه ریختن" ترجمه بشه.
مثال:
I won't shell out that much money for this bike
برای [خرید] این دوچرخه اون همه پولو دور نمیریزم.
پرداختن پول برای چیزی علی رغم میل باطنی
سلفیدن
to pay or give money for something, usually unwillingly
The phrase "shell out" is an informal expression that means to spend or pay a significant amount of money, often reluctantly or unexpectedly. It implies a sense of having to give out money, typically for a purchase or expense.
...
[مشاهده متن کامل]

عبارت غیررسمی
خرج کردن یا پرداخت مقدار قابل توجهی پول، اغلب با اکراه یا برخلاف انتظار.
این به معنای ضرورت دادن پول، معمولاً برای خرید یا هزینه چیزی است.
سر کیسه رو شل کردن
مثال؛
1. I had to shell out $200 for the car repair, which was more than I had budgeted for.
2. My friend always expects me to shell out for expensive dinners when we go out together.
3. The company had to shell out a large sum of money to settle the lawsuit.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/shell-out
سرِ کیسه رو شُل کردن، دست توی جیب مبارک کردن ( علیرغم میل باطنی )
fork over
( To pay ( often more than one would like
منبع:کتاب ( Speak English like an American ( lesson 8
توضیح درباره اصطلاح shell out
این اصطلاح به معنای در آوردن مغز آجیل از پوسته اش است و به صورت استعاری برای در آوردن پول از جیب برای پرداخت چیزی استفاده می شود.
منبع: سایت بیاموز
پرداخت کردن , پیاده شدن ( پول )
# He shelled out a lot of money to get his house painted
#�I was the one who had to shell out for the food
# They shelled out $100 000 for a recording studio
پولی را به اجبار پرداخت کردن، ( به ترکی ) پولی ترله ماخ
پول ریخت و پاش کردن، ولخرجی کردن ، splash out
جدا کردن کامل
پول سلفیدن
پول پرداخت کردن وقتی که زیادی گرونه و زورت میاد اونقد پول بدی
پول پیاده شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس