sheathing

/ˈʃiːðɪŋ//ˈʃiːðɪŋ/

معنی: پوشش، غلاف، مصالح مخصوص غلاف یا پوشش
معانی دیگر: عمل غلاف کردن، نیام دارسازی، روکش، پوشانه، (خانه های چوبی) لایه ی پاد آب، دیواره ی ضد آب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an outer layer or covering of boards, plywood, or other material applied to the frame of a house, underneath the outermost, weatherproof siding.

(2) تعریف: a protective covering on the lower part of a ship's hull.

(3) تعریف: any other material that covers or encloses.

(4) تعریف: the act of applying or providing such covering.

جمله های نمونه

1. The television was sheathed in a snug coverlet.
[ترجمه گوگل]تلویزیون در یک روتختی محکم پوشانده شده بود
[ترجمه ترگمان]تلویزیون در پوششی نرم و نرم، پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The grassy hills were sheathed in mist.
[ترجمه گوگل]تپه های علفزار در غبار پوشیده شده بودند
[ترجمه ترگمان]تپه ها پوشیده از علف پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He sheathed his sword.
[ترجمه گوگل]شمشیر خود را غلاف کرد
[ترجمه ترگمان]شمشیرش را غلاف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The landscape was sheathed in ice.
[ترجمه گوگل]منظره پوشیده از یخ بود
[ترجمه ترگمان]منظره در لایه ای از یخ پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He sheathed the knife and strapped it to his shin.
[ترجمه گوگل]چاقو را غلاف کرد و به ساق پاش بست
[ترجمه ترگمان]چاقو را غلاف کرد و آن را به ساق پای او بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His eyes flickered over her legs sheathed in fine black stockings.
[ترجمه گوگل]چشمانش روی پاهایش که با جوراب های سیاه و سفید پوشیده شده بود می لرزید
[ترجمه ترگمان]نگاهش روی پاهایش که با جوراب های سیاه و سیاه پوشیده شده بود، لغزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Marie Helvin naked, stiletto-heeled and sheathed in bandages.
[ترجمه گوگل]ماری هلوین برهنه، پاشنه بلند و غلاف بانداژ
[ترجمه ترگمان]ماری Helvin برهنه بود و با پانسمان بسته و غلاف پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was like being sheathed in silk.
[ترجمه گوگل]مثل غلاف ابریشم بود
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که با ابریشم پوشیده شده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The handle consists of bronze sheathing over a lead core.
[ترجمه گوگل]دسته از روکش برنزی روی یک هسته سربی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]دسته شامل پوشش برنزی در طول یک هسته اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was sheathed in a blue body stocking which had yellow stripes running from his armpits to his ankles.
[ترجمه گوگل]او در یک جوراب تن آبی پوشیده شده بود که نوارهای زرد رنگی از زیر بغل تا مچ پا داشت
[ترجمه ترگمان]جوراب آبی رنگی در غلاف بود که از زیر بغلش تا قوزک پاهایش دویده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Shifting winds blew clouds of spray over the rocks, trees, and shrubs until they seemed to be sheathed in alabaster.
[ترجمه گوگل]بادهای متحرک ابرهای اسپری را روی صخره‌ها، درختان و درختچه‌ها می‌فرستاد تا جایی که به نظر می‌رسید در غلاف آلاباستری قرار دارند
[ترجمه ترگمان]باده ای Shifting ابرها را از روی صخره ها و درختان و بوته ها می وزید، تا اینکه به نظر می رسید که در نیام از مرمر ساخته شده و پوشیده از مرمر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The bottom was sheathed with a brass alloy called Muntz metal.
[ترجمه گوگل]قسمت پایینی با آلیاژ برنجی به نام فلز مونتز پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]کف آن با آلیاژ برنجی به نام مانتز فلزی پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Only lately had experiments with iron sheathing been achieving prominence.
[ترجمه گوگل]فقط اخیراً آزمایش‌هایی با غلاف آهنی برجسته شده است
[ترجمه ترگمان]تنها اخیرا آزمایش هایی با پوشش آهن انجام داده بود که به برجستگی دست یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Its walls and floor were sheathed in gypsum slabs, whilst its ceiling was painted blue and supported by a gypsum pillar.
[ترجمه گوگل]دیوارها و کف آن با صفحات گچی پوشیده شده بود، در حالی که سقف آن به رنگ آبی رنگ شده بود و توسط یک ستون گچی پشتیبانی می شد
[ترجمه ترگمان]دیواره ای آن و کف آن در قالب های گچی قرار داشت، در حالی که سقف آن به رنگ آبی رنگ آمیزی شده و از ستون گچی حمایت می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوشش (اسم)
gear, roof, span, shield, cover, armature, coverage, envelopment, coating, covering, overlay, sconce, mantle, robe, capsule, theca, camouflage, capping, sheathing, casing, tunic, casement, incrustation, gaberdine, coverture, shroud, envelope, shale, integument, involucre, involucrum, revetment, roofing

غلاف (اسم)
housing, case, cover, pod, theca, husk, glume, sheath, scabbard, sheathing, casing, vagina

مصالح مخصوص غلاف یا پوشش (اسم)
sheathing

تخصصی

[عمران و معماری] زیرکار - غلاف - صفحه کوبی - حفاظ - آستر

انگلیسی به انگلیسی

• act of putting (a dagger, sword, etc.) into a sheath; act of covering with a protective coating

پیشنهاد کاربران

روکش
پوشش
غلاف
sheathing ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: غلافی2
تعریف: ویژگی برگ یا قاعدۀ آن دارای ساختاری خمیده یا نیمه لوله ای که قسمتی از ساقه یا تمام آن را در بر می گیرد

بپرس