sheathe

/ˈʃiːð//ʃiːð/

معنی: پوشاندن، کند کردن، غلاف کردن، غلافدار کردن
معانی دیگر: روکش کردن، پوشاندن (با چیزی)، نیام دار کردن، (شمشیر و غیره) غلاف کردن، نیام کردن، (شمشیر و یا شاخ و غیره را در بدن) فرو کردن، غلاف، جلد

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sheathes, sheathing, sheathed
(1) تعریف: to put (a sword, knife, or the like) into a sheath.

- When he was sure that his attacker had fled, the knight sheathed his sword.
[ترجمه گوگل] هنگامی که او مطمئن شد که مهاجمش فرار کرده است، شوالیه شمشیر خود را غلاف کرد
[ترجمه ترگمان] وقتی مطمئن شد مهاجم او فرار کرده است، شوالیه شمشیرش را غلاف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to enclose or encase in a protective covering.

جمله های نمونه

1. The television was sheathed in a snug coverlet.
[ترجمه گوگل]تلویزیون در یک روتختی محکم پوشانده شده بود
[ترجمه ترگمان]تلویزیون در پوششی نرم و نرم، پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The grassy hills were sheathed in mist.
[ترجمه گوگل]تپه های علفزار در غبار پوشیده شده بودند
[ترجمه ترگمان]تپه ها پوشیده از علف پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He sheathed his sword.
[ترجمه گوگل]شمشیر خود را غلاف کرد
[ترجمه ترگمان]شمشیرش را غلاف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The landscape was sheathed in ice.
[ترجمه گوگل]منظره پوشیده از یخ بود
[ترجمه ترگمان]منظره در لایه ای از یخ پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He sheathed the knife and strapped it to his shin.
[ترجمه گوگل]چاقو را غلاف کرد و به ساق پاش بست
[ترجمه ترگمان]چاقو را غلاف کرد و آن را به ساق پای او بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His eyes flickered over her legs sheathed in fine black stockings.
[ترجمه گوگل]چشمانش روی پاهایش که با جوراب های سیاه و سفید پوشیده شده بود می لرزید
[ترجمه ترگمان]نگاهش روی پاهایش که با جوراب های سیاه و سیاه پوشیده شده بود، لغزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But the daggers had remained sheathed during the meal, and she had allowed her thoughts to drift into those glittering waters.
[ترجمه گوگل]اما خنجرها در حین غذا غلاف باقی مانده بودند و او اجازه داده بود افکارش به آن آبهای درخشان بیفتند
[ترجمه ترگمان]اما خنجر در غلاف باقی مانده بود و او اجازه داده بود که افکارش به آن آب های درخشان فرو برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was like being sheathed in silk.
[ترجمه گوگل]مثل غلاف ابریشم بود
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که با ابریشم پوشیده شده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was sheathed in a blue body stocking which had yellow stripes running from his armpits to his ankles.
[ترجمه گوگل]او در یک جوراب تن آبی پوشیده شده بود که نوارهای زرد رنگی از زیر بغل تا مچ پا داشت
[ترجمه ترگمان]جوراب آبی رنگی در غلاف بود که از زیر بغلش تا قوزک پاهایش دویده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bottom was sheathed with a brass alloy called Muntz metal.
[ترجمه گوگل]قسمت پایینی با آلیاژ برنجی به نام فلز مونتز پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]کف آن با آلیاژ برنجی به نام مانتز فلزی پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Only lately had experiments with iron sheathing been achieving prominence.
[ترجمه گوگل]فقط اخیراً آزمایش‌هایی با غلاف آهنی برجسته شده است
[ترجمه ترگمان]تنها اخیرا آزمایش هایی با پوشش آهن انجام داده بود که به برجستگی دست یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its walls and floor were sheathed in gypsum slabs, whilst its ceiling was painted blue and supported by a gypsum pillar.
[ترجمه گوگل]دیوارها و کف آن با صفحات گچی پوشیده شده بود، در حالی که سقف آن به رنگ آبی رنگ شده بود و توسط یک ستون گچی پشتیبانی می شد
[ترجمه ترگمان]دیواره ای آن و کف آن در قالب های گچی قرار داشت، در حالی که سقف آن به رنگ آبی رنگ آمیزی شده و از ستون گچی حمایت می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You are sheathed in black cloth and your freckles are pale and many.
[ترجمه گوگل]تو در پارچه سیاه پوشیده شده ای و کک و مک هایت رنگ پریده و زیاد است
[ترجمه ترگمان]شما با پارچه سیاه در نیام و freckles رنگ پریده و خیلی زیاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bulletproof cars sheathed in armour.
[ترجمه گوگل]اتومبیل های ضد گلوله که در زره پوشانده شده اند
[ترجمه ترگمان]ماشین ضد گلوله در پوششی از زره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوشاندن (فعل)
ensconce, envelop, case, apparel, cover, mask, conceal, coat, veil, put on, sod, line, vest, deck, belay, bestrew, jacket, blanket, sheathe, shingle, camouflage, submerge, overcast, immerse, shroud, clothe, wear, crown, endue, infold, indue, suffuse

کند کردن (فعل)
slacken, rebate, clog, dull, blunt, sheathe, decelerate, hebetate, let up

غلاف کردن (فعل)
intussuscept, sheathe, scabbard, ensheathe, invaginate

غلافدار کردن (فعل)
sheathe, ensheathe

انگلیسی به انگلیسی

• put into a sheath (of a dagger, sword, etc.); place within a casing; cover, coat
when you sheathe a knife, you put it in its sheath.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To encase or cover something, especially a blade 🗡️
🔍 مترادف: Encase
✅ مثال: After cleaning the blade, he sheathed the sword and hung it on the wall.
غلاف کردن شمشیر خنجر چاقو و. . .

بپرس