اسم ( noun )
حالات: sheaves
حالات: sheaves
• (1) تعریف: a bound bundle of cut grain.
• مشابه: shock
• مشابه: shock
- Each sheaf of grain is set up in the field to dry.
[ترجمه گوگل] هر برگ دانه در مزرعه قرار می گیرد تا خشک شود
[ترجمه ترگمان] هر دسته گندم در زمین خشک می شود تا خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] هر دسته گندم در زمین خشک می شود تا خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: any bundle of small or thin items.
- a sheaf of letters