she stood at a crossway in her life unsure which path to take

پیشنهاد کاربران

در نقطه ی تلاقی زندگی اش ایستاده بود، بی آن که بداند کدام مسیر را انتخاب کند.
crossway در معنای استعاری یا فلسفی:
- نقطه ی تصمیم گیری یا انتخاب بین مسیرهای مختلف