she breezed into the room like she owned the place

پیشنهاد کاربران

با اعتمادبه نفس وارد اتاق شد، انگار صاحبش بود.
breeze ( فعل – رفتاری ) :
حرکت کردن یا انجام دادن کاری با راحتی و اعتمادبه نفس