shat upon

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی: تحقیرشده / له شده / مورد بی احترامی شدید قرار گرفته / بدرفتاری شده
🔹 مترادف ها : mistreated – humiliated – disrespected – dumped on – abused – stepped on
🔸 مثال ها:
She was shat - upon by her so - called friends when she needed help. وقتی کمک لازم داشت، توسط دوستان به اصطلاحش تحقیر شد.
...
[مشاهده متن کامل]

The intern felt shat - upon after being blamed for the team's failure. کارآموز بعد از اینکه تقصیر شکست تیم گردنش افتاد، احساس له شدگی داشت.
He’s tired of being shat - upon by the system. از اینکه مدام توسط سیستم تحقیر می شه، خسته شده.