sharper

/ˈʃɑːrpər//ˈʃɑːpə/

معنی: مداد تراش، ادم دغل و کلاه بردار
معانی دیگر: (به ویژه قمارباز) متقلب، شیاد، ورق جور کن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one, esp. a professional gambler, who deals dishonestly with others; swindler; cheat.
مشابه: cheat

جمله های نمونه

1. How sharper than a serpent's tooth is to have a thankless child.
[ترجمه گوگل]چقدر تیزتر از دندان مار داشتن فرزندی ناسپاس
[ترجمه ترگمان]چه قدر تیز است که دندان یک افعی صفت thankless داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The company's restructuring is designed to give a sharper focus on key growth markets.
[ترجمه گوگل]بازسازی این شرکت به گونه ای طراحی شده است که تمرکز بیشتری بر بازارهای رشد کلیدی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]بازسازی این شرکت به گونه ای طراحی شده است که تمرکز بیشتری بر روی بازارهای رشد کلیدی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As children grow older, their cognitive processes become sharper.
[ترجمه گوگل]با بزرگتر شدن کودکان، فرآیندهای شناختی آنها واضح تر می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی کودکان بزرگ تر می شوند، فرایندهای شناختی آن ها قوی تر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Add mustard to give the dressing a sharper taste.
[ترجمه گوگل]خردل را اضافه کنید تا طعم تندتری به سس ببخشد
[ترجمه ترگمان]به علاوه سس خردل هم اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Sharper Image catalog is a mother lode of men's gadgets and toys.
[ترجمه گوگل]کاتالوگ تصویر شارپر مجموعه ای از اسباب بازی ها و اسباب بازی های مردانه است
[ترجمه ترگمان]کاتالوگ تصویری Sharper یک رگه مادر از ابزار و ابزار مردان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The tip can be ground to a much sharper edge to cut smoother and faster.
[ترجمه گوگل]نوک را می توان تا لبه بسیار تیز تر آسیاب کرد تا صاف تر و سریع تر برش دهد
[ترجمه ترگمان]نوک آن را می توان به لبه تیز برد تا آرام تر و سریع تر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The issue must be brought into sharper focus.
[ترجمه گوگل]موضوع باید در کانون توجه بیشتری قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]این موضوع باید با توجه بیشتر مطرح شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The house looked cooler, clearer, its angles sharper and shadows blacker in the high summer sunshine.
[ترجمه گوگل]خانه خنک‌تر، شفاف‌تر به نظر می‌رسید، زوایای آن واضح‌تر و سایه‌ها سیاه‌تر در آفتاب شدید تابستان
[ترجمه ترگمان]خانه خنک تر و واضح تر به نظر می رسید، زوایای آن تیزتر و تیره تر از نور تابستان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Or kept a sharper look out for the paparazzi.
[ترجمه گوگل]یا مراقب پاپاراتزی‌ها بود
[ترجمه ترگمان] یا یه نگاه تیزتر از پاپاراتزی ها نگه داشتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was Julie who had the sharper, more ambitious business mind and Tim is proud that it should have been so.
[ترجمه گوگل]این جولی بود که ذهن تجاری تیزتر و جاه طلبانه تری داشت و تیم به این افتخار می کند که باید چنین می شد
[ترجمه ترگمان]این جولی بود که ذهن تجاری قوی تر و more داشت و تیم به این موضوع افتخار می کرد که باید این طور بوده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They were altogether sharper and funnier, liable to dash off on little fantasy runs.
[ترجمه گوگل]آنها کاملاً تیزتر و بامزه تر بودند و در دویدن های فانتزی کوچک می توانستند از بین بروند
[ترجمه ترگمان]روی هم رفته روی هم رفته از این که به فکر فرو می رفت تیزتر و خنده دارتر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. February gasoline suffered a sharper decline, down 83 cents at 5 65 cents a gallon.
[ترجمه گوگل]بنزین فوریه کاهش شدیدتری را تجربه کرد و با 83 سنت کاهش به 565 سنت در هر گالن رسید
[ترجمه ترگمان]در ماه فوریه قیمت بنزین در حدود ۸۳ سنت در هر گالن کاهش یافت و ۸۳ سنت کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. High-definition television, still getting off the ground, is sharper but still too poor for text.
[ترجمه گوگل]تلویزیون با وضوح بالا، که همچنان از زمین خارج می‌شود، واضح‌تر است، اما همچنان برای متن بسیار ضعیف است
[ترجمه ترگمان]تلویزیون تعریف بالا، که هنوز هم از زمین بلند می شود، قوی تر است اما برای متن بیش از حد ضعیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The deepening ticked pain, sharper and sharper, into his ears.
[ترجمه گوگل]درد عمیق‌تر، تندتر و شدیدتر به گوش‌هایش می‌خورد
[ترجمه ترگمان]درد فزاینده، تیزتر و تیزتر، به گوش او رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مداد تراش (اسم)
sharpener, sharper

ادم دغل و کلاهبردار (اسم)
sharper

انگلیسی به انگلیسی

• swindler, cheater; professional gambler

پیشنهاد کاربران

دقیق تر
واضح تر ، تیز تر ، شفاف تر ،
کلاهبردار
هشیار
تیز تر
واضح
تیز تر
Sharper≠duller
پلیمر=بلندتر
واضح تر، شفافتر
تیز هوش

بپرس